responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه طبّ الرضا (ع) نویسنده : امير صادقى، نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 45

خانه آن پادشاه دل است زمين و حيطه استيلاى او بدن است اعوان او دستها، پايها، لبها، گوشها و زبان است.

خزانه او معده و شكم، سراپرده او صندوقه سينه است.

پس دستها ياران (معاونان) او هستند كه آنچه را بخواهد نزديك كنند يا دور سازند و بر آنچه پادشاه اشارت كند عمل نمايند.

پايها مركب فرمانبردار پادشاه هستند كه هر كجا بخواهد او را نقل و انتقال ميدهند.

چشمها پادشاه را بآنچه از نظرش پنهان است دلالت ميكنند زيرا شاه درون سرا پرده است چيزى و كسى در سراپرده او راه نمييابد مگر باجازت او.

و همين چشمها براى پادشاه دو چراغ روشن نيز هستند.

گوشها بمنزله حصن و حصار مملكتند مانند پاسداران در مرز كشورند چيزى و كسى را در خاك او وارد نميكنند مگر با موافقت او چون توانائى آن را ندارند كه بى‌اشارت او كار كنند و هنگامى كه پادشاه فرمان احضار چيزى را صادر كرد خود بحال سكوت و انتظار بسر ميبرد تا بوسيله گوشها چه مى‌شنود پس آنچه را شنيد جواب ميگويد.

زبان با افزار و ادوات بسيار خود سخن پادشاه را ترجمه ميكند. از جمله آلات و افزار زبان ريح الفؤاد و بخار معده و لبها و دندانها هستند كه بعضى از بعض ديگر بى‌نياز نيستند و سخن زيبا و تمام ادا نميشود مگر آنكه در بينى بگردد زيرا بينى كلام را زيبا ميكند چنان كه دميدن در مزمار بصورت آواز خوشى در مى‌آيد.

نام کتاب : ترجمه طبّ الرضا (ع) نویسنده : امير صادقى، نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست