و اثر ذلك التغير في
الصور فاذا كان معتدلا اعتدلت امزجة الابدان و صلحت تصرفات الامزجة في الحركات
الطبيعية.
نشانه آن تغيير در ظاهر
بدن آشكار مىشود پس اگر هوا معتدل باشد مزاجهاى بدنها نيز معتدل مىشود و تصرفات
طبيعى مزاجها در حركات طبيعيه درست واقع ميگردد.
صور جمع صورت بمعناى رخ
آدمى است و نيز ممكن است كه مراد صور و ظواهر مطلق اجسام يا خصوص بدنهاى ما باشد
كه بر اثر تغيير و تبدل اخلاط تغيير مىيابد.
بدن ما از عناصرى تركيب
شده كه مخزن آنها زمين و آب است، مزاج هر آب و خاكى در هواى آنجا خود نمائى ميكند
بنا بر اين مزاج مردم هر آب و خاكى در هواى آنجا خودنمائى ميكند بنا بر اين مزاج
مردم هر آب و خاكى را بايد از هواى آنجا شناخت و از طرفى چنان كه در پيش گذشت
مقصود از سردى و گرمى طبيعى غير از آن است كه بقوه لمس و ميزان الحراره شناخته
مىشود بلكه امرى است كه عقل آن را از روى آثار اعتبار ميكند.
لذا براى شناختن آن
نيروى مخفى بايد بظواهر اجسام مراجعه كرد.
طبيب دانا از دقت در
ظاهر بدن بيمار، رنگ پوست، وضع قيافه و اسكلت، طرز نگاه و حركت و حرف زدن و
خصوصيات ديگر او مىفهمد كه او تحت تأثير چگونه طبيعتى قرار گرفته است