آنان ميتوانيم انسانى شويم ساخته و پرداختهى اسلام و قرآن،
آئينهى بصيرت و ايمان.
آنچه ما از امامان
پرهيزكار چشم ميداريم همانست كه از قرآن داشتهايم.
قرآن هدايت ميكند ولى
بسوى خدا، بمقصود ميرساند ولى مردم پرهيزكار را. شفا ميدهد ولى از بيماريهاى دل.
نور ميپاشد ولى نور عقل و ايمان بر سطح دل و جان. خلاص ميكند از ديو جهل و شيطان،
كفر و نفاق. نجات مىبخشد از غضب كردگار و هلاكت ابدى. بىنياز ميگرداند از اظهار
ذلت و عجز در پيش بريدههاى از خدا، جلو ميبرد و حركت ميدهد و حيات مىبخشد حيات
ايمان و جاويد.
بسوى كمال مطلق و بسمت
روح و ريحان، رضاى خدا و رضوان.
امام بحق نيز چنين است.
امام بحق طالب را با جان
قرآن آشنا ميكند، نقش قرآن را در فرد و مجتمع پياده ميگرداند.
جلو ميرود و جلو ميبرد،
بلند مىكند و بر لب چشمهى حيات فرود مىآورد.
امامان براى آن نيستند
كه تب و سرماخوردگى ما را علاج كنند. سفرهى سادهى ما را رنگين نمايند. الاغ پير
ما را تبديل به مركبهاى آتشين كنند ما را از قتل و داغ و فراق و تبعيد و فشار
زندگى برهانند.
در زندگى اينها همه هست.
امامان براى آنند كه ميان همهى اينها خوشبخت بسازند، انسان با ايمان درست كنند: