مثلا صفت غضب جسمانى است و عبارت از فوران خون در اعصاب و
حرارت بدن و سرخى چهره است ديگر صفت و غضب نفسانى و روانى اراده انتقام و تشفى
خاطر از دشمن است و غضب عقلى عبارت از اراده اجراى عقوبت بر متمرد و يا دفاع از
دشمن است و استناد غضب بساحت قدس ربوبى بتناسب ذات كبريائى و بىبهره نمودن متمرد
از رحمت است بالاخره هر صفت وجودى كه كمال مخلوق باشد فرد كامل و اكمل آن بتناسب
ذات كبريائى خواهد بود بر طبق (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ) در كمال صفت
هرگز آفريدگار مثل و مانند نخواهد داشت همه موجودات و مخلوقات و شئون وجودى و صفات
آنها رشحه و پرتوى است از موهبت پروردگار و هرگز مخلوق با خالق يكسان نخواهد بود
هم چنان كه مخلوق در وجود ظل و پرتو و قائم بغير است بهمين قياس در هر يك از صفات
وجودى و كمال پرتو و وجود مخلوق و شئون وجودى و صفات او همه قائم بذات كبريائى
خواهند بود.
و آيه (لَيْسَ
كَمِثْلِهِ شَيْءٌ) ناظر باين حقيقت است مبنى باينكه وجود حقيقى و قائم بذات و
همچنين صفات كمال بطور اعلى و اشرف اختصاص بساحت كبريائى دارد (و لَهُ
الْأَسْماءُ الْحُسْنى) نيز ناظر باين حقيقت است.
قوله (ع): و لو كان
يصل ابى اللَّه الاصف و الضجر و هو الذى خلقهما و أنشأهما لجاز لقائل ان يقول ان
الخالق يبيد يوما:
بيان لازم آنست كه
چنانچه ساحت كبريائى معرض اسف و تأثر خاطر و ضجر قرار بگيرد حالت تغير و انفعال بر
او عارض خواهد شد و عروض تغير چه در ذات و چه در صفت ناگزير بهلاكت خواهد افتاد
زيرا هر متغيرى لا محاله از نيروى ديگرى بر او تأثير خواهد گذارد و او را تغيير
داد زيرا موجودى در خود تأثير نخواهد نمود بلكه نيروى قاهر ديگرى او را تغيير
خواهد داد و در او صفتى ايجاد خواهد نمود.