چون هيئتهاى نمايندگى را
به اذرح و نزد اشعرى، آن كس كه ناپيمانى را روا نمىشمرد، گسيل داشتند، وى امانت
خود را به درستى پرداخت و به شرطى كه نهاده بود وفا كرد، ولى عمرو منحرف گشت و راه
مكر و نيرنگ را پيمود[2].
اى عمرو اگر وجدان خود
را قاضى كنى اعتراف خواهى كرد كه تن به ذلّت سپردهاى و اين پيروزى كاميابى واقعى
نبوده است.
عمرو قرآن را ترك كرد و
تأويل خطا كرد[3] و شكّ و
شبهه در پيوست زيرا حكومت مصر را به وى وعده داده بودند.
[در آمدن گروهى از
صحابه نزد على]
نصر گفت: در حديث عمر بن
سعد آمده است:
عبد اللّه بن عمر و سعد
بن ابى وقّاص و مغيرة بن شعبه با گروهى از مردم كه با على همراهى نكرده بودند بر
او وارد شدند و سهم خود را (از بيت المال) مطالبه كردند- اينان هم در جنگ جمل و هم
در پيكار صفّين در يارى به على دست نگاه داشته و خود را عقب كشيده بودند- على به
ايشان گفت: چه چيز شما را بر آن
[1] اين مصراع در اصل همين گونه آمده و در معجم
البلدان[ و فى اشعرى لا يحلّ له الغدر- همراه با اشعرى ...] كه مصراع به اين
روايت در بحر طويل است و ديگر ابيات در بحر كامل.
[2] متن به تصحيح قياسى« و صبا، فاصبح غادرا عمرو»
و در اصل[ و سما فاصبح ...] و در معجم البلدان به جاى آن[ عنه و اصبح ...].
[3] متن از روى معجم البلدان« ترك القرآن فما
تأوّل آيه» و در اصل[ ترك القرآن فاوّل ...].