يزيد بن اسد- كه از
سرداران معاويه بود- به سخن در آمد و گفت: اى مردم عراق، از خداى بپرهيزيد كه
كمترين ره آورد آنچه ما و شما ديروز بدان گرفتار بوديم، يعنى جنگ، نيستى و نابودى
همگانى است. اينك ديدگان همه به سوى صلح و سازش دوخته شده در حالى كه پيشتر ازين
نفوس تن به فنا سپرده بودند[3]، و اينك
چنان شده كه هر كس بر كشتهاى مىگيرد، از چيست كه شما از آغاز به فرمان مولاى خود
گردن نهاديد ولى به پايان آن فرمانبردارى را خوش نداريد؟
مسئله رضايت تنها منحصر
به شما نيست (كه اين قضيّه دو طرف دارد).
نكوهش عمرو و ابو موسى
بر يك ديگر
عمرو و ابو موسى آن شب
يك ديگر را به نكوهش گرفتند، ابو موسى را پسر عمويى بود كه چنين سرود: