responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 74

عثمان را كشته است. وى خشمناك نزد معاويه بازگشت و گفت: اى معاويه مردم همگى (از بيعت با على) امتناع دارند. چه، على بى‌گمان عثمان را كشته است و به خدا سوگند اگر تو با او بيعت كنى، ما يا تو را از شام بيرون كنيم و يا بكشيم.

معاويه گفت: من سر مخالفت با شما ندارم و خود جز يكى از شهروندان شام نيستم. گفت: پس در اين صورت اين مرد را نزد رفيقش برگردان.

راوى گويد:

معاويه دريافت كه (طرحش مؤثر افتاده) و شرحبيل شيفته و تشنه جنگ با مردم عراق شده است، و شام نيز به تمامى همراه و دنباله‌رو شرحبيل است.

شرحبيل بيرون رفت و نزد حصين بن نمير آمد و گفت:

ديدار شرحبيل با جرير

كس به دنبال جرير بفرست [تا وى را نزد ما آرد].

حصين به جرير پيام فرستاد:

به ديدار ما بيا كه شرحبيل بن سمط نيز نزد ماست. پس آن دو نزد او با يك ديگر ديدار كردند و شرحبيل به سخن پرداخت و گفت: اى جرير پيشنهادى مزخرف‌[1] به هم بربافته و براى ما آورده‌اى كه ما را به كام شير افكنى و مى‌خواهى شام را با عراق بياميزى و على را كه قاتل عثمان است مى‌ستايى، به خدا سوگند كه به قيامت به خاطر آنچه گفته‌اى تو را به محكمه و بازخواست الاهى كشم. آنگاه جرير روى بدو كرد و گفت: اى شرحبيل، اين كه گفتى من امر مزخرفى را عنوان كرده‌ام، امرى كه مهاجران و انصار جملگى بر آن اتفاق كرده و طلحه و


[1] متن« اتيتنا بامر ملفّف» و در اللسان در معنى« اللّف» يكجا آمده:« ما لففوا من هنا و ها هنا، كما يلفف الرّجل شهادة الزّور آنچه از اينجا و آنجا به هم ببافند چنان كه كسى در گواهى به دروغ چيزهايى سر هم كند» و جايى ديگر:« احاديث ملففه: أى، اكاذيب مزخرفة دروغهاى مزخرف» و در شنهج:[ ملفّق تلفيق شده و سرهم بندى گشته‌] و چنان كه گذشت آن دو وجه نخست كه در اللسان آمده مناسبترند.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست