responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 668

گفتيم خوشترين چيزها در نظر ما آن است كه رنجش گران نباشد و تحمّلش از ما بر آيد. اما اگر پيشتر چنان موضعى گزيديم (و به اختيار خود جنگيديم) اينك به نظر ما، ادامه زندگى ما جز با پذيرفتن پيشنهادى كه آنان به تو كرده‌اند ميسر نيست.

اگر تو نيز چنان صلاح بينى آن را بپذير و اگر صلاح نمى‌دانى البته رأى و نظر تو برتر است (و امر، امر توست).

آنگاه حضين ربعى كه كمسالترين فرد ايشان بود برخاست و گفت: اى مردم، به راستى اين دين بر پايه تسليم‌[1] نهاده شده، پس با قياس آن را پراكنده نكنيد و با دلسوزى بيجا نابودش مسازيد. به خدا سوگند اگر ما از پذيرفتن هر چيزى جز آنكه خود شناخته‌ايم و مى‌دانيم خوددارى ورزيم، از حق بهره اندكى به دستمان خواهد ماند، و اگر خود را به خواهشها و خواستهاى خويش واگذاريم به باطل بسيار گراييده‌ايم. ولى ما در ميانه خويش دعوت كننده بر حقّى داريم كه در آمدن او را به هر آبشخور و بيرون شدنش را از هر تنگنا ستوده‌ايم‌[2]، و او در گفته خويش راستين و بر كرده خود امين است، پس اگر او گويد: نه، ما نيز گوييم: نه، و اگر او گويد: آرى، ما نيز گوييم: آرى.

معاويه و مصقله‌

اين سخنان به اطلاع معاويه رسيد و او مصقله بن هبيره را بخواند و گفت: اى مصقله، من آنچه از بنى ربيعه (در جنگ و بيان لزوم ادامه آن) كشيده‌ام از كس نكشيده و نديده‌ام. گفت:

آنان بيش از ديگران از تو (و طرز فكر تو) دور نيستند، من پيامى براى ايشان مى‌فرستم. و اين پيام شعرى را براى ربيعيان فرستاد:

لن يهلك القوم أن تبدى نصيحتهم‌

الّا شقيق اخو ذهل و كردوس ...

آن قوم كه جز به اندرز شقيق ذهلى و كردوس (طرفداران صلح) گوش ندهند


[1] مراد تسليم به امر و تقدير الاهى است.- م.

[2] يعنى ورود و خروجش را در هر معركه و در هر مورد ستوده‌ايم و سرمشق شمرده‌ايم.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 668
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست