responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 665

مردم در برابر على برخاستند و گفتند: به دعوتى كه آنان از تو كرده‌اند پاسخ گوى كه به راستى ما نابود شده‌ايم. ناشناسى شامى در تيرگى شب شعرى به بانگ رسا چنان خواند كه همگان شنيدند و آن شعر اين بود:

رؤس العراق اجيبوا الدّعاء

فقد بلغت غاية الشّدّه ...

اى سران عراق به اين دعوت پاسخ دهيد كه سختى به حد نهايت رسيد.

لهيب جنگ تمام مردم و با حفاظان و بزرگواران را در بر گرفته و به كام كشيده است، در صورتى كه نه ما و نه شما، هيچيك از مشركان و مرتدّان نيستيم.

ولى مردمانى هستيم كه با همگنان خود برخوردى كرده‌ايم، ما را نيرويى بود و شما را نيرويى همچند آن، و هر يك از دو طرف به پيكار با ديگرى پرداخت و سختكوشى و تندى را به غايت رساند.

اينك اگر آن پيشنهاد را بپذيريد، زندگى و بقا و امنيّت هر دو جانب و شهر و ديارشان را در بر دارد، و اگر رد كنيد موجب فنا و نابودى است، هر بلا و آزمونى را مدّتى معيّن باشد.

تا كى اين مشك دوغ را بجنبانيم‌[1]؟ ناگزير بايد كره‌اى از آن كشيده شود (و نتيجه‌اى حاصل آيد).

سه تن هستند كه مرد جنگند و اگر خاموش مانند آتش جنگ نيز به خاموشى گرايد:

سعيد بن قيس و سالار عراق و آن سيه پوش كندى.

[اختلاف ياران على در ادامه پيكار]

نصر گويد[2]:

از اين اشخاص كه به صلح و سازش خوانده شدند، مراد از «سيه پوش»، اشعث است كه نه تنها راضى به سكوت نبود بلكه بيش از همه كس سخن از لزوم خاموش كردن آتش جنگ و گرايش به صلح مى‌گفت. اما «سالار عراق»، اشتر


[1] به تعبير ديگر: تا كى آسياب جنگ را به خون خويش بگردانيم و هيچ گندمى آرد نكنيم و نتيجه‌اى نگيريم؟.- م.

[2] در اصل به خطا[ و فمحمد- پس محمد گويد].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 665
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست