responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 654

به خدا پناه دهم اگر بخواهيد بقيّه روز را به دوشيدن گوسفند (و سستى و تن‌آسايى) پردازيد[1]. آنگاه اسبش را طلبيد و پرچمش را بر افراشت و همراه حيّان بن هوذه نخعى به ميان فوجها مى‌رفت و مى‌گفت: آيا كسى نيست كه جان خود را به خدا فروشد و پا به پاى اشتر بجنگد تا پيروز شود يا به خدا پيوندد[2]؟. و مردان پياپى همپاى او مى‌رفتند و دوشادوش او مى‌جنگيدند.

نصر، از عمر بن سعد گفت: ابو ضرار از عمّار[3] بن ربيعه گفت:

به خدا سوگند، اشتر در اين ميان بر من گذشت و من همراه وى رفتم (و جنگيدم) تا به قرارگاه خود باز آمد و به ميان يارانش رفت و گفت: پايمردى كنيد! عمو و دايى (و خويش و تبار و عزيزانم) فداى شما! چنان هجوم آريد كه خدا از شما خرسند شود و با رزماورى خود، دين را چيره سازيد. چون من حمله كردم شما نيز هجوم كنيد. (راوى) گويد: آنگاه از اسب به زير آمد و دستى بر پيشانى اسبش نواخت و سپس به پرچمدار خويش گفت: پيش برو، وى پيش رفت، و پس از آن خود به صفوف دشمن حمله برد و يارانش نيز هجوم كردند (و صفوف مقدّم) شاميان را در هم كوفتند تا به قلب سپاه شام زدند و پيكارى سخت كردند و پرچمدار اشتر كشته شد. چون على ديد كه پيروزى از جانب او در مى‌رسد (و احتمال يكسره شدن جنگ نزديك است)، مردان را به ياريش گسيل داشت.

[خطبه على‌]

راوى گويد:

على به خطبه ايستاد و خدا را سپاس داشت و ستايش كرد و گفت: «اى مردم، كار بر شما و بر دشمن بدين‌


[1] به تعبير ديگر: اگر بخواهيد بقيه روز را به شيردوشى( كه كار زنان و سهلترين كارهاست) بپردازيد و چنين سستى و كاهلى كنيد، پناه بر خدا.

[2] متن از روى شنهج« أو يلحق باللّه» و در اصل‌[ ... و يلحق‌].

[3] متن از روى شنهج( 1: 184) و آنچه در صفحه 650 آمده« عمّار»، و در اصل‌[ عمارة].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 654
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست