responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 641

آيا بر كشتگان به خاك افتاده خود كه از (قبايل) سكون و ازد و صدف بودند دلت نسوخت؟

اى عتبه اگر اسير بى‌خردى نبودى و آهنگ هلاك بى دريغ آنان را نداشتى اين سرنوشت شوم را از پيش مى‌ديدى و (اندرز) مى‌شنيدى.

امروز سر انگشت ندامت به دندان مى‌گزى، چه هماورد ناتوان را جز اعتراف منصفانه به شكست چاره‌اى نيست.

[اسارت اصبغ به دست اشتر]

نصر، از عمر به اسناد وى گويد:

مردى شامى كه وى را اصبغ بن ضرار ازدى مى‌خواندند در صفّين طلايه‌دار و ديده‌بان معاويه بود.

على اشتر را به جنگ او گسيل داشت، و اشتر بى‌آنكه كشتارى رخ دهد او را اسير كرد. على همواره كشتن اسيرانى را كه سلاح بر زمين افكنده و دست از جنگ برداشته بودند، نهى مى‌كرد. از اين رو اشتر شبانه او را به اردوگاه خود آورد و استوارش ببست و نزد (ديگر) يارانش افكند[1] تا صبح در آيد. اصبغ كه شاعرى سخنور بود در آن حال كه يارانش خفته بودند به بانگ بلند چنان كه اشتر بشنود به خواندن اين اشعار پرداخت:

شعر اصبغ براى اشتر

ألا ليت هذا الليل طبّق سرمدا[2]

على النّاس لا يأتيهم بنهار ...

اى كاش امشب تا ابد چادر تيره خود را از سر مردم بر نگيرد و هرگز به روز نرسد، و همچنان تا قيامت بپايد چه من به دميدن صبح، نگران برافروختگى لهيب جنگ و كشتارم‌[3].

اى شب دير بپاى كه شب متضمّن آسايش است، و به روز هر دو احتمال: كشتن يا آزادى من از اسارت مى‌رود.


[1] متن از روى شنهج( 2: 302)« القاه عند اصحابه» و در اصل‌[ مع اضيافه- با ميهمانانش‌]( به اين اعتبار كه اسيران جنگى سلاح افكنده و تسليم شده را چون مهمان تلقى مى‌كردند.- م.)

[2] در شنهج‌[ اصبح سرمدا].

[3] متن« ضرمة نار» و در شنهج‌[ يوم بوار- روز نابودى‌].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 641
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست