responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 619

عكبر و معاويه‌

پس چند ضربه نيزه با يك ديگر مبادله كردند، و عكبر وى را بكشت. معاويه همراه با افرادى از قريش‌[1] و تنى چند از اندك كسان‌[2] بر فراز پشته‌اى بود، عكبر رو بدو نهاد و اسبش را با تازيانه نواخت و شتابان به سوى آن پشته تاخت. معاويه او را نگريست و گفت: به راستى يا اين مرد بى‌خرد است يا به امان خواهى آمده است، از او باز پرسيد. مردى برابرش شتافت و در حالى كه او همچنان اسب مى‌تاخت به بانگ بلند از وى پرسيد (چه مى‌خواهى)، ولى او پاسخش نداد، و [شتابان‌] پيش تاخت تا به معاويه رسيد. سواران نيزه‌ها را به سويش نشانه رفتند. عكبر كه اميدوار بود (در برابر صلابت و سرعت حمله او) پيرامون معاويه را ترك كنند و او را با وى تنها گذارند تنى چند از مردان را بكشت‌[3]. كسان با شمشير و نيزه، معاويه را به پناه گرفتند و چون دست او به معاويه نرسيد بانگ زد: اى پسر هند، مرگ و شرم تو را شايسته‌تر، من جوانى اسدى هستم‌[4] (سپس) نزد على‌[5] بازگشت. (على) به او گفت: اى عكبر چه چيز تو را بر آن داشت كه چنان كنى؟ [خود را به مهلكه نينداز]. گفت: خواستم پسر هند را به هماوردى با خود برانگيزم.

قصيده عكبر در قتل مرادى‌

عكبر كه خود شاعر بود چنين سرود:

قتلت المرادىّ الّذى جاء باغيا

ينادى و قد ثار العجاج: نزال ...

آن مرادى را كه به گردنكشى برخاسته و در آوردگاه گرد و خاك برانگيخته بود و هماورد مى‌طلبيد، من كشتم.


[1] متن« فى اناس من قريش» و در شنهج( 2: 297)[ فى وجوه قريش- با بزرگان قريش‌].

[2] متن« و نفر من النّاس قليل» و در اصل‌[ و اناس من الناس قليل‌] و در شنهج‌[ و نفر قليل من الناس‌].

[3] در شنهج‌[ فاستقبله رجال قتل منهم قوما- مردانى به پيش او در آمدند كه وى گروهى از ايشان را بكشت‌].

[4] مراد اينكه: شرمت باد، من كه جوانى اسدى بيش نيستم دليرانه خود را بدينجا به هماوردى با تو رساندم ولى تو كه داعيه سالارى دارى در پناه يارانت از ميدانم گريختى.- م.

[5] در شنهج‌[ و رجع الى صفّ العراق و لم يكلّم- و بيش از اين سخنى نگفت و به صف عراق بازگشت‌].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 619
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست