responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 563

خود را (از اين اندرز مشفقانه) از ياد نبرد، چه فراموشكار زيان بيند.

اى پسر آن پدر كه آب زمزم به حاجيان مى‌نوشانيد، بدين افتخار بزرگ بر ديگر مردم مباهات كن.

هر كس دوشادوش همطراز خود گام مى‌زند[1] و شير شرزه با شيران زورمند بيشه‌ها همراهى مى‌كند.

اگر در اصالت عربى ميان كسان قياس شود، ناتوانى (و بى‌تبارى) با ناتوانى، و خواجگى با خواجگى برابر آيد.

جانم به قربانت، پيش از نبردى در هم كوبنده نيكو بنگر كه اگر پشت آدمى بشكند ديگر هيچ تعويذ و درمانى كارگر نباشد.

مردم عراق و مردم شام، پس از جنگى ويرانگر، ديگر طعم زندگانى خوش نخواهند چشيد.

بسر و ياران بسر و ديگر (جنگ طلبان و) كسانى كه هم آواز آنانند، خود سبب تباهى عراق و مردمى وسوسه‌گر هستند.

قومى ته از خيراتند كه همگى بى‌هنرند و با اصحاب راستين پيامبر كه جامه عزّت پوشيده‌اند برابر نيستند.

من اميدوارم كه صلح با شاميان براى شما سرشار از خير باشد و خدا مى‌داند كه صلح و سازش هيچ زيانى در بر ندارد.

صلح موجب نگهبانى امّت و متضمّن فوايدى است كه جز نادان كسى آنها را ناديده نگيرد، و بى‌خرد چون دانايان و هوشمندان نباشد.

[ابن عباس نامه عمرو را به على تقديم مى‌كند]

راوى گويد:

چون (عمرو بن عاص) شعرش را به پايان آورد آن را به معاويه نشان داد و معاويه گفت: «نامه‌ات را به ظرافت شعرت نمى‌بينم.» چون ابن عباس (به نوبه خود) نامه را خواند آن را به على تقديم كرد، (على عليه السلام) شعر وى را خواند و خنديد


[1] متن به تصحيح قياسى« كلّ لصاحبه قرن يساوره» و در اصل به تحريف‌[ يشاوره‌]، و اين بيت در شنهج نيامده است.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 563
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست