responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 556

پيش تاخته‌ايم (و در هجوم ترديدى نداريم و امتحان هجوم خود را داده‌ايم). اى امير مؤمنان تو خود چه فرمان مى‌دهى؟. گفت: «در جاى پيشروى به پيش تازيد و به گاه عقب‌نشينى وا پس نشينيد، پيش از آنكه آنان به سوى شما پيشروى كنند شما پيش تازيد».

حمله عمرو

سپاه عراق هجوم آورد و به شاميان برخورد و كسان درگير پيكار شدند، و عمرو بن عاص، پرچم به دست، حمله كرد و مى‌گفت:

شدّوا علىّ شكّتى لا تنكشف‌

بعد طليح و الزبير فأتلف ...

زره مرا بر پيكرم محكم كنيد كه از هم نگسلد، و خود پس از (ماجراى) طلحه و زبير اينك متّحد باشيد.

روزى از آن همدان و روزى از آن صدف‌[1] است و تميميان را نخوتى است كه سر نمى‌تابند.

(آن قبايل را) به ضرب شمشير مى‌زنم تا باز گردند، من چون به راه افتم بسان هيونى كهنسال و شگفتى‌آفرين باشم.

حميريان را نيز همچنان (مى‌زنم) مگر آنكه باز گردند، و امروز براى ربيعيان روز مصيبت‌بارى است.

على به مقابله او تاخت و مى‌گفت:

قد علمت ذات القرون الليل‌

و الخصر و الأنامل الطّفول ...

تمام گردنكشان و قويدستان و آسودگان از خرد و كلان نيك دانسته‌اند، كه من در شمشير زنى چابك و نامورم‌[2]، مردانه مى‌كوشم و پيشاهنگان فوج دشمن را بر خاك مى‌افكنم، با شمشير آبدارى كه كندى نمى‌شناسد.


[1] صدف: لقب عمرو بن مالك بن اشرس بن عفير بن عدى بن حارث بن مرّة بن ادد بن زيد ابن يشحب بن عريب بن زيد بن كهلان است.- نهاية الارب( 2: 303 و 304).

[2] متن در مصراع اول« انّى بنصل السيف خنشليل»، در بيت اقوائى است و در اللسان آمده است:\sُ قد علمت جارية عطبول‌\z انى بنصل السيف خنشليل‌\z\E

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 556
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست