responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 550

در قرارگاه وى گشته و او را در مقر خود نديده و در جستجوى او به هر سو رفته بود]، وى را در قرارگاه ربيعه يافت و گفت: «اى امير مؤمنان، اينك كه زنده مانده‌اى پيروزى نزديك است‌[1]، من كه در جستجوى تو از سراسر اين ميدان عبور مى‌كردم همه جا پاى بر اجساد كشتگان مى‌نهادم، اين پيكار سردارى براى ما و دشمن باقى نگذاشته، پس به نبرد ادامه ده تا خداوند فتح و پيروزى را نصيبت گرداند كه در ميان سپاه ما هنوز دلاورانى هستند.» اشعث نيز با بيتابى هر چه تمامتر بدانجا آمد و چون على را ديد تهليل و تكبير كرد و گفت: «اى امير مؤمنان با سوارانى چون سواران ما، و مردانى چون مردان ما، تا اين لحظه ما بر دشمن برترى داشته‌ايم، پس به مقرّ فرماندهى (ستاد) خود، همانجا كه پيشتر در آن قرار گرفته بودى بازگرد چه كسان، تو را در همان مركز كه رهايت كرده‌اند مى‌پندارند و انتظار دارند آنجا تو را بيابند.» سعيد بن قيس [همدانى نيز به على عليه السلام‌] پيام فرستاد: «ما [با دشمن‌] درگيريم‌[2] و برترى با ماست اگر قصد دارى ديگرى را نيز يارى دهيم بدو هم كمك مى‌رسانيم.»

ستايش راندن على بر ربيعه‌

على رو به ربيعيان نهاد و گفت: «شما زره و نيزه منيد»- [راوى گويد: ربيعيان تا امروز بدين سخن مباهات مى‌كنند]- آنگاه عدىّ بن حاتم گفت: «اى امير مؤمنان اين كسان كه [بديشان‌] خو گرفته و در اين پيكار همراه آنان بوده‌اى بس بزرگ حقّى بر ما دارند. به خدا سوگند كه ايشان به گاه مرگ شكيبا و به گاه پيكار سخت كوشند.

[1] متن« فالامر أمم» و در شنهج( 2: 286)[ ... اهم‌] آمده كه تحريف است.

[2] متن از روى شنهج« انّا مشتغلون» و در اصل‌[ مستقبلون‌].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 550
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست