responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 474

من نمى‌دانستم كه صفّينى رخ خواهد داد و عمّار به خونريزى من برانگيخته مى‌شود.

اگر علم غيب مى‌داشتم البته آن را پنهان مى‌كردم و نمى‌گذاشتم مردم ديگهاى انتقام و بدگويى بر ما را به جوش آرند.

پناه بر خدا كه بى آنكه گناه و جنايتى از من سرزده و موجب انتقامى باشد، دلت بر من مالامال كينه شده است.

جز اين كه، سوگند به رقصنده اختران شامگاه، من آرزومند و شيفته خرد باخته پيروزى تو هستم.

پارسا زنى نزدم نقاب از چهره خود بر نگرفته و برجسته گونه زنى از من باردار نشده. (و دامانم چون تو آلوده نيست).

همچنان مرا در دودمان لؤى بن غالب مى‌شناسند كه اندك مايه مالى دارم، نه تلخكامم و نه شيرين‌كام.

خداوند اين تنگنا را كه تو برايم پرداخته‌اى و به آرزويت رسيده‌اى كه من خانواده خود را نبينم، يكباره بزدايد.

من شام را كه پهنه‌اش بر تو تنگ آمده به تو ارزانى داشتم و رها كردم تا به سبب من زندگى در آن بر تو ناگوار نباشد.

پاسخ معاويه‌

پس معاويه در پاسخش گفت:

أ الان لما ألقت الحرب بركها

و قام بنا الأمر الجليل على رجل؟ ...

آيا اينك جنگ سر و گردن نيافراشته و اين ماجراى مهم و دشوار در برابر ما قد علم نكرده است؟

پس از شصت سال‌[1] باز نيزه‌ام را به دندان آزمودى‌[2]، بدين پندار كه اگر مرا تلخى يا شيرينى چشانند تميز ندهم.

وضعى را (با نقل آن حديث) پيش آوردى كه براى شام فتنه‌ايست و در آن راه كه‌


[1] در متن« بعد ستّين حجّة» و در اصل‌[ سبعين ... هفتاد] آمده. اما درست همان شصت سال به ضبط نسخه شنهج است، چه معاويه هنگام پيكار صفّين تقريبا 57 ساله بود و صفّين در سالهاى 36 و 37 رخ داد و معاويه به سال 60 هجرى در هشتاد سالگى بمرد.

[2]( مراد اينكه خواستى مرا بيازمايى و آزارم دهى؟.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 474
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست