عمرو بن عاص نيز مىگفت: مىبينم آن كه پرچم سياه بر افراشته
آهنگ كارى گران دارد، اگر همچنين بپايد امروز تمامى عرب به نابودى گرايد. پس نبردى
سخت كردند و عمّار مىگفت: «اى بندگان خدا پايدارى كنيد كه بهشت زير سايه شمشير
است». پرچمدارى شام نيز با ابو اعور سلمىّ بود.
شدّت نبرد
عمّار همچنان هاشم را بر
مىانگيخت تا نبرد شدّت يافت[1] و هاشم با
پرچم پيش تاخت و به چابكى حملهاى برقآسا كرد، و او را (بدين سبب) مرقال (يعنى
چابكدست برق آسا) مىناميدند.
راوى گفت:
افراد به يك ديگر تاختند
و دو صف به هم بر آمدند و سپاهيان چنان نبرد سختى كردند كه كس مانندش را نشنيده
بود و كشتگان از حدّ شمار در گذشتند.
[پيوستگان به دستار]
(نصر) گفت: و عمرو [و بن
شمر]، از ابى اسحاق، از ابى السّفر[2] نقل كرد
كه:
چون آن روز بدان گروه
برخورديم ديديم پنج صف از آنان خويشتن را با رشته دستار به يك ديگر پيوستهاند[3].
پس صف به صف جنگيديم تا
سه صف از آنها را كشتيم و به چهارمين صف رسيديم و در ميدان از شاميان و عراقيان
هيچكس از معركه نگريخت. و ابو اعور مىگفت: