كه از مردم بصره بودند به حضين[1] بن منذر بسپارند. ولى
بر سر پرچمدارى رقابتى داشتند و گفتند: اين جوانى است كه دودمانى شريف دارد، اينك
اين پرچم را به وى مىسپاريم و بنگريم تا بعد رأى ما بر كه قرار گيرد. پس از آن
على پرچم تمام (قبيله) ربيعه را به خالد بن معمّر سپرد.
[قرعهكشى معاويه براى
قبيله حمير]
راوى گفت:
معاويه براى (رويارويى)
قبيله حمير با سه قبيله كه آن روز پر شمارتر از آنان در عراق قبيلهاى نبود، يعنى:
ربيعه و همدان و مذحج با
تير به قرعهكشى پرداخت.
تير حمير به نام ربيعه
در آمد، از اين رو ذو الكلاع گفت:
خدا، روسياهت كند اى
قرعه زشت و ناهنجار كه چهره هماوردى را كريه كردى!.
پس ذو الكلاع با قبيله
حمير و وابستگان بدان پيش آمد، و عبيد اللّه بن عمر بن خطّاب نيز با چهار هزار تن
از قاريان شامى كه تا پاى جان سوگند وفادارى خورده بودند و در جناح راست سپاه شام
قرار داشتند همراه آنها بود و سپهسالارى تمام جناح را ذو الكلاع به عهده داشت.
جابجا شدن و اضطراب
پرچمهاى ربيعه
آنگاه (قبيله) ربيعه- كه
جناح چپ سپاه عراق را تشكيل مىداد- و عبد اللّه بن عباس كه فرماندهى همان جناح چپ
را به عهده داشت حمله كردند. از اين سو ذو الكلاع و عبيد اللّه بن عمر به مقابله
آنان هجوم آوردند و پياده و سواره حمله سختى به ربيعه كردند تا بدانجا كه اضطرابى
در پرچمهاى ربيعه پديد آمد ولى جز تنى چند از دنبالهروان و دونان، ديگران
ايستادگى كردند[2]. سپس
شاميان بازگشتند و پس از لختى هجومى [ديگر] آوردند
[1] در اصل به تحريف[ الحصين- با صاد]- آنچه در ص
390 پيشتر گذشت.
[2] متن« فتضعضعت رايات ربيعة، فتثبّتوا الّا
قليلا من الاحشام و الانذال ...» و در طبرى[ فتضعضعت رايات ربيعة الّا قليلا من
الاخيار و الابدال پرچمهاى ربيعه از جاى بشد جز اندكى از نيكان و دليران] كه حاصل
معنى هر دو عبارت نزديك است. اين خبر از آغازش در شنهج به اختصار آمده و در اين
مورد مواضعى را كه به مقابله نسخه اصل با نسخه شنهج اشاره كردم در طبرى نيافتم.