مردى كه پشت به ميدان
كرد و گريخت نجات نيابد، من آنم كه نه كمر خم كنم و نه بگريزم.
و كس نبيند كه با مردم
بى سلاح نيرنگ بازم
كشته شدن نخعيان
پس چندان جنگيد تا پيكر
نيمهجان او را به لشكرگاه بردند، سپس ديگر بار با پانصد تن[2] كه همراه فروة[3] بن نوفل
اشجعى خود را به كنارى كشانده بودند، به ميدان در آمد و در دسكره و بند نيجين[4] فرود
آمدند. آنگاه نخعيان پيكارى سخت كردند و آن روز از ايشان: بكر بن هوذه، و حنان[5] بن هوذه، و
شعيب بن نعيم، از نخعيان بنى بكر، و ربيعة بن مالك بن و هبيل[6]، و ابىّ بن قيس، برادر
علقمة [بن قيس فقيه][7] كشته شدند،
و پاى علقمه نيز قطع شد كه مىگفت: خوش نداشتم پايم همچنان كه زان پيش بود سالم
مىماند زيرا من اينك بدين فقدان پا از پروردگارم بيشتر اميد پاداش نيك دارم، و
نيز خوش داشتم برادرم يا يكى از يارانم را (كه شهيد شده بودند) به خواب ببينم. پس
برادرم را به رؤيا ديدم و به وى گفتم: شما به كجا گام نهاديد و چه بر سرتان آمد؟
گفت: ما با آن قوم در برابر خداى عزّ و جلّ به حجّت بر آمديم و در حجّت بر آنان
فايق گشتيم. از آنگاه باز كه به عقل آمده (و خود را شناخته) ام
[1] متن از روى طبرى و شنهج و در اصل[ لا و أبت
...].
[2] متن از روى طبرى« ... الخمسمائة و در اصل[
خمسمائة- بدون الف و لام].
[3] فروة بن نوفل اشجعى، در اين كه وى از اصحاب
بوده است يا نه، اختلاف است و درست اين است كه پدرش از اصحاب( پيامبر صلّى اللّه
عليه و آله) بوده است- الاصابة، 7033. با آن كه در الاصابة آمده:« مرزبانى در معجم
خود از او ياد كرده است» در نسخههاى چاپى معجم المرزبانى نام او ديده نمىشود.
متن از روى طبرى« فروة» تصحيح شده و در اصل[ فرقة ...] آمده است.
[4] بند نيجين: شهركى در كنار نهروان از ناحيه جبل
و از توابع بغداد.