responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 341

ضربت مبادله كردند و غلام بنى اميه او را بكشت و على خود با شمشير شتابان به ميانه آمد و چنگ به گريبان زره او در زد[1] و وى را به سوى خود كشيد و بر شانه خويش برداشت، گويى به عيان دو پاى او را مى‌بينم كه بر گردن على آويخته است.

سپس وى را بر زمين كوفت و شانه‌ها و بازوانش را بشكست، و دو پسر على، حسين و محمد بر سر او تاختند و با شمشير خود وى را زدند [تا (بمرد و) بر جاى سرد شد].

موضع حسن بن على‌

گويى هم اينك على را مى‌بينم كه ايستاده است و دو پسر شيردلش آن مرد را فرو مى‌كوبند، تا كارش را بساختند[2] و سوى پدر باز آمدند در حالى كه حسن همچنان در كنار پدر ايستاده بود، (على) گفت: اى پسر جان، چه چيز تو را از اين كه چون برادرانت عمل كنى باز داشت؟ گفت: اى امير مؤمنان آن دو مرا بسنده داشتند (و خود كافى بودند). سپس شاميان به ايشان نزديك شدند- و به خدا سوگند كه نزديك شدن ايشان به او [و كمى فاصله آنان بر او] بر شتاب گامهاى او نيفزود[3]- پس حسن به وى گفت: چه زيانت كند كه (گام تند كنى و) بدوى و خود را بدان گروه از يارانت كه به پايمردى در برابر دشمنت در ايستاده‌اند رسانى؟- [ (راوى گفت:) يعنى به قوم ربيعه كه در جناح چپ بودند]- گفت: اى پسر جان [به راستى‌] پدرت را روزى (اجلى) مقدّر است كه از آن در نگذرد، دويدن آن را به تأخير نيندازد و كند رفتن آن را تسريع نكند[4]. به خدا سوگند كه پدرت هيچ پروايى ندارد كه خود به سوى مرگ آيد يا مرگ بر او در آيد.


[1] متن از روى شنهج« فتقع يده يعنى دست على به گريبان او بند شد» و در اصل‌[ فوقع يده‌].

[2] متن از روى شنهج« حتى اذا أتيا عليه» و در اصل‌[ حتى قتلاه‌].

[3] متن از روى شنهج« سرعة فى مشيه» و در اصل‌[ الّا سرعة فى مشيه‌] كه مخالف اقتضاى سياق عبارت، و تحريف است.

[4] تعبيرى ازين بيان مولاى متقيان عليه السلام به شعر فارسى چنين آمده است:\sُ از مرگ حذر كردن دو روز روا نيست‌\z روزى كه قضا باشد و روزى كه قضا نيست‌\z روزى كه قضا باشد كوشش نكند سود\z روزى كه قضا نيست در او مرگ روا نيست.\z\E- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 341
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست