responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 332

را بيرون كشاندند و كار بدانجا انجاميد كه ما به ناخواست‌[1] خود با آنان بجنگيم.

ف إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌ و الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ پس ما همانا از خداييم و به نزد او بازگردندگانيم‌[2] و، سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است‌[3].» سوگند به خدا كه محمد را به رسالت برانگيخت خوشتر آن داشتم كه سالى زين پيش مرده بودم، ولى چون خداوند كارى را بخواهد بندگان آن را دگرگون نتوانند كرد (كه تدبير كس تقدير او را بر نتابد). پس از خداى بزرگ يارى جوييم، و من از خدا براى خود و شما آمرزش مى‌طلبم. و سپس از سخن دست بداشت.

[رجزخوانى عمرو بن عاص و شاعرى از عراقيان‌]

نصر: در حديث عمر، از مالك بن اعين، از زيد بن وهب گفت:

عمرو بن عاص بدان روز گفت:

لا تأمنّنا بعدها ابا حسن‌

انّا نمرّ الحرب امرار الرّسن ...

اى ابا حسن، زين پس از گزند ايمن و آسوده مباش، همانا جنگ را به سان درهم تافتن ريسمان سخت درهم پيچيم.

بدان پايه كه اين همه اشتران و سواران چون مشتى آرد به زير آسيا سنگ جنگ خرد و خمير شوند.

پس شاعرى از شاعران عراق پاسخش داد:

ألا احذروا فى حربكم ابا الحسن‌

ليثا ابا شبلين محذورا فطن ...

هلا به هوش، در جنگ خود از ابى الحسن بپرهيزيد. او شيرى است، پدر دو شير بچه كه همه از او بپرهيزند و سخت زيرك است.

شما را آن گونه كه آسيا سنگ گندم را آرد كند، درهم كوبد. اى نادان تو بى‌گمان‌


[1] متن« قاتلناهم كراهية» و در اصل و شنهج‌[ غدا حمية] و درست آن همين وجهى است كه در متن آورديم.

[2] البقرة، 156

[3] الفاتحة، 2

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 332
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست