responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 309

پيرامونش را گرفتند و گفت: هيچ كس به اين جايگاه نزديك نشود و هر كس را نزديك آمد، هر كه باشد، بكشيد.

[برابر نهادن فوجها]

نصر: از عمر، از حارث بن حصيره و جز او، گفت:

چون شاميان و عراقيان در برابر يك ديگر ايستادند و جايگاه خود را براى پيكار معين كردند، معاويه گفت:

اينان كه در جناح چپ، يعنى جناح چپ عراق، قرار دارند كيستند؟ گفتند: (بنى) ربيعه هستند. ولى از (بنى) ربيعه كسى در ميان شاميان نبود. پس حميريان را آورد و آنان را از طريق قرعه‌كشى ميان ايشان و (بنى) عكّ برگزيد و در برابر (بنى) ربيعه قرار داد. ذو الكلاع گفت: «تير قرعه‌اى كه چنين ناهنجار در آمد ارزانى اسافل تو[1]». گويى بر او گران آمده بود كه حمير در برابر ربيعه قرار گيرد، اين سخن به گوش خندف حنفى‌[2] رسيد و سوگند به خدا خورد كه اگر او را ببيند بى‌گمان يا وى را بكشد يا خود كشته شود. پس حميريان آمدند و در برابر ربيعه قرار گرفتند، و سكون و سكاسك را در برابر كنده كه اشعث فرمانده ايشان بود قرار داد، و در برابر همدانيان اهل عراق، ازد و بجيله را گماشت، و در برابر مذحج عراق، عك را گماشت.

رجزخوانى شامى و عمرو بن عاص‌

پس يكى از رجزخوانان شامى اين رجز را گفت:

ويل لامّ مذحج من عكّ‌

و امّهم قائمة تبكّى ...

واى بر حال مادر مذحج از گزند عكّ كه مادرشان بر مرگشان بايستد و زار بگريد.


[1] متن« باستك من سهم لم تبغ الضّراب» مثلى ركيك است و آن را وقتى گويند كه تير قرعه‌كشى بر خلاف انتظار و مراد بر آيد.

[2] در شنهج( 1: 482)[ جحدر الحنفى‌] وى كه از بنى ربيعه بود گفته ذى الكلاع را توهينى به قبيله خود تلقى كرد.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 309
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست