responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 300

(محمد بن حنفيّه در پاسخ پيام) به او گفت: بسيار نيك است. سپس پياده به سوى او روان شد، در اين ميان على صحنه را بديد و گفت: اين دو هماورد، كيستند؟ به وى گفتند: ابن حنفيّه و ابن عمر هستند. على مركب خود را به تاخت در آورد و محمد را فرا خواند و به او فرمود: مركب مرا نگهدار. و وى مركب را برايش نگهداشت، سپس (على) خود به سوى او (ابن عمر) رفت و گفت: من با تو هماوردى مى‌كنم، بيا با من بگرد. گفت: من سر هماوردى با تو ندارم.

راوى گفت:

پس ابن عمر از ميدان بازگشت و ابن حنفيّه به پدر خود مى‌گفت: مرا از هماوردى با او بازداشتى، اگر با او هماورد مى‌شدم اميدوار بودم كه او را بكشم.

گفت: پسرم، اگر من با او بر مى‌آمدم بى‌گمان وى را مى‌كشتم، ولى اگر تو با او بر مى‌آمدى (فقط) اميد داشتى كه او را بكشى، و من ايمن نبودم كه او تو را نكشد. سپس (ابن حنفيّه) گفت: پدر جان آيا تو خود به هماوردى با اين تبهكار فرومايه و دشمن خدا حاضر شدى؟ به خدا سوگند اگر پدرش تو را به هماوردى مى‌خواند من (تن دادن تو را به هماوردى با او) از تو شايسته نمى‌دانستم. پس گفت: پسرم، [پدرش را ياد مكن‌] و جز نيكى درباره او مگوى‌[1]. خدا پدرش را بيامرزد.

سپس مردان جنگى از يك ديگر جدا شدند و به لشكرگاههاى خود بازگشتند.

نبرد عبد اللّه بن عباس و وليد بن عقبه‌[2]

چون روز پنجم فرا رسيد عبد الله بن عباس و وليد بن عقبه از دو جانب به ميدان آمدند و نبردى سخت كردند، (نخست) ابن عباس به وليد بن عقبه نزديك‌


[1] متن« لا تقل فيه الّا خيرا» و در شنهج( 1: 480)[ ... لأبيه الّا خيرا].

[2] ظاهرا با توجه به عبارات متن، مراد نبردهاى جداگانه هر يك از اين دو تن با ديگر رزمندگان است نه هماوردى آن دو با يك ديگر.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 300
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست