پس از اين واقعه ايمن بن
خريم اسدى معاويه را به پرخاش و ملامت گرفت و با ذكر بلايى كه در [مرج][1] بر سر قوم او
آمده بود چنين سرود:
ابلغ امير المؤمنين رسالة
من عاتبين مساعر انجاد ...
از پرخاشگرانى كه در
تنور جنگ مىسوزند و پايمردى مىكنند پيامى به امير مؤمنان[2] برسان و بگوى:
از اين مردم خواستى كه
يارى به تو را بر پاداش آخرت ترجيح دهند، و به هدف خود رسيدى، ولى هنوز به وعدهات
وفا نكردهاى! آيا فراموش كردى كه به هر سال و به هر ناحيه هجومى چون حمله انبوه
ملخ روى مىدهد؟
حملههاى ناگهانى «اشتر»
با سوارانش كه قصد آسيب رساندن و گزند زدن و تباه ساختن شما را دارند.
وى سلاحداران را براى
هلاكت شما در كمينگاهها، بين «عانات»[3] تا «زيداد»[4] مستقر كرد، و
تمام روستاهاى «جزيره»[5] را با اسبان
نژاده و زبدهسواران خويش به تصرف درآورد.
چون ديد آتش (اجاقهاى)
قوم من افروخته (و كانون خانوادگى ما گرم) شد، او كه خاموش كننده كانونهاست، سپاه
و مردان خود را چنان شتابان بر سر ما تازاند كه راه نجاتى برايمان نماند.
آنگاه ما نيزهها و
شمشيرهاى آخته چون برق جهنده را به سوى مهاجمان بركشيديم.
آيا ماجراى ما را نشنيدى
كه در مرج مرينا[6] با امام
درافتاديم و در آنجا با او جنگيديم؟
[1] لفظ درون قلاب در نسخه اصل نيامده. مراد از
مرج همان منطقه« مرج مرينا» ست.- م.
[2] مراد شاعر اينجا از« امير مؤمنان» معاويه
است.- م.
[4] اين نام را بدين صورت در كتب جغرافياى قديم
نيافتم، شايد درست آن« سنداد» باشد.
[5] تمام منطقه شمال عراق، بين دجله و فرات، را«
جزيره» مىخواندند.
[6] در متن به ضرورت شعرى« مرّينا» به تشديد راء
آمده ولى در اصل اين كلمه چنان كه در قاموس آمده به تخفيف راء است. نام محلى و نيز
نام قومى در حيره است. جواليقى گويد:
اين كلمه غير عربى است، و امرء
القيس در شعر گفته است:
\sُ فلو فى يوم معركة اصيبوا\z و لكن فى ديار بنى مرينا\z\E