responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 268

[مبارزه اشتر با يكى از تناوران (عماليق)]

نصر بن مزاحم، از عمر بن سعد، از عبد اللّه بن عاصم كه گفت: مردى از قوم من مرا حكايت كرد كه:

روزى اشتر با گروهى از قاريان و جمعى از زبده سواران عرب در صفّين به پيكار بيرون شد و جنگ سختى در پيوستند، در اين ميان مردى غول پيكر به جنگ ما آمد كه به خدا سوگند هرگز مردى به تناورى و بلند قامتى او نديده‌ام. وى به مبارزطلبى پرداخت، ولى هيچكس به مقابله او بيرون نيامد. اشتر برابر او رفت و يكى دو ضربت رد و بدل كردند و اشتر ضربتى بدو زد و او را بكشت. خدا گواه است كه ما را دل بر اشتر مى‌سوخت و از او خواهش مى‌كرديم كه به جنگ وى نرود. پس چون (اشتر) او را كشت يكى از ياران وى ندا در داد:

يا سهم، سهم بن ابى العيزار

يا خير من نعلمه من «زار[1]».

الا اى «سهم» اى سهم بن ابى عيزار، اى بهترين كسى كه از تيره «زاره» مى‌شناسيمت.

و مردى از «ازديان» از صف به در آمد و گفت: به خدا سوگند كه قاتل تو را مى‌كشم. پس به اشتر حمله آورد [و اشتر نيز رو بدو آورد[2]] و در حالى كه وى در برابر اسبش قرار گرفته (و راه بر او بسته بود) ضربتى بر وى زد كه مجروح شد و يارانش وى را بردند و جانش را نجات دادند. پس ابو رقيقه سهمى‌[3] گفت:

«او آتشى بود، اما با گردبادى روبرو گشت و خاموش شد».

خوددارى از جنگ در محرم‌

پس مردم تمام ماه ذى الحجه جنگيدند و چون ذو الحجه سپرى شد از يك ديگر خواستند كه دست از خونريزى بدارند تا محرم بگذرد، شايد در اين فرصت خداوند


[1] متن از روى طبرى( 5: 243)« زار» مرخّم زارة- الاشتقاق 288، و طبرى كه اين رجز را آورده به دنبال آن گويد:« و« زارة» تيره‌اى از« ازد» باشد». در اصل به تحريف‌[ من نعلم من نزار].

[2] تكمله از طبرى( 5: 243) است.

[3] در طبرى:[ ابو رفيقة الفهمى‌].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست