responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 253

رفتيم و ديديم كه شاميان پيش از ما بر آب دست يافته‌اند، و چون خواستيم آب برگيريم مانع ما شدند، پس با شمشير بر آنان تاختيم تا راه رسيدن ما را به آب باز گذاشتند. [راوى گويد:] ابو عمره به يارانش پيام فرستاد: به خدا همين دم سزاى آنان را كه به جنگ با ما آغازيدند داديم و ايشان در دست مايند، و همان‌گونه كه پيشتر آب در اختيار آنان بود اينك ما به آب دسترس يافته‌ايم. معاويه نيز براى يارانش امريّه فرستاد: ديگر با ايشان نجنگيد و از سر آب كنار رويد. پس آنان آب نوشيدند و ما به ايشان گفتيم: ما از آغاز همين را به شما پيشنهاد كرديم ولى نپذيرفتيد تا خداوند آب را به ما عطا فرمود و شما دست به كارى ناروا زده‌ايد و مردمى ناستوده‌ايد. گويد: آنگاه از يك ديگر جدا شديم و من به عيان ديدم كه تمام آب‌گيران و سواران ما و آنها بر سر همان آب آمدند تا ايشان و ما همگى سيراب شديم.

[نظر عمرو بن عاص در آزاد گذاشتن آب‌]

نصر: محمد بن عبيد اللّه، از جرجانى:

عمرو بن عاص به معاويه گفت: گمان مى‌كنى اگر اين قوم چنان كه ديروز تو آب را به رويشان بستى اينك آب را بر تو ببندد چه مى‌كنى؟ آيا همان‌گونه كه ايشان بر سر آن با تو جنگيدند با ايشان خواهى جنگيد[1]؟

در حالى كه تو با آن اقدام خود سوء نيت خويش را بر همگان آشكار كرده‌اى (و اگر آنان آب را بر تو بندند فقط مقابله به مثل كرده‌اند). گفت: گذشته را رها كن، گمان مى‌برى اينك على چه مى‌كند؟ گفت: به گمان من او آنچه را تو بر او روا شمردى‌[2] بر تو روا نمى‌دارد، زيرا او براى امر ديگرى جز آب بردن آمده است. معاويه در پاسخش سخنى گفت كه او را خشمگين كرد. پس عمرو چنين سرود:


[1] متن از روى شنهج( 1: 331)« تضاربهم عليه» و در اصل‌[ ضاربهم عليه‌].

[2] يعنى محروميت از آب را.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 253
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست