responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 229

چنين داورى به ما نزديك شده است و در حال اشتر نيز با سواران خود به فراز جايى كه على فرموده بود بالا شده بودند. اشعث به او پيام داد سواران را پيش راند و نفوذ كند. او نيز سواران را بتازاند تا پاى اسبانشان در آب فرات قرار گرفت و شمشير در ميان گروه دشمن نهادند تا به عقب‌نشينى، گريختند.

[پيروزى عراقيان بر آب‌]

(روايتى ديگر) نصر، از عمرو بن شمر، از جابر، از ابى جعفر، از زيد بن حسين‌[1] گفت:

اشعث عمرو بن عاص را ندا داد و گفت: واى بر تو اى پسر عاص، ميان ما و آب را آزاد گذار، به خدا سوگند اگر نگذارى ما آب برداريم بى‌گمان ما خود آب برگيريم و شما را شمشير نصيب آيد. عمرو گفت: به خدا، كه نگذارم مگر آنكه شمشير ميان ما و شما داورى كند، خدا مى‌داند كدامين يك از ما امروز پيروز خواهد شد. پس اشعث و اشتر و ديده‌وران سپاه على به زير آمدند و دوازده هزار تن ديگر نيز سرازير شدند و به عمرو و شاميانى كه همراهش بودند[2] حمله كردند و آنان را از سر آب دور راندند تا آنكه سم اسبان سپاه على در آب قرار گرفت (و بر آن مسلط شدند).

[از آنچه در طعن بر عراقيان سروده‌اند]

نصر: سعد روايت كرد كه:

آن روز على گفت: اين روزى است كه شما بر اثر حميّت و مردانگى پيروز شديد[3]. سپس على در آنجا اردو زد. پيشتر از آن شاعرى عراقى گفته بود:

ألا يتّقون اللّه أن يمنعوننا الفرات و قد يروى الفرات الثعالب؟ ...

آيا از خدا نمى‌ترسند كه آب فرات را از ما باز داشته‌اند در حالى كه فرات روباهان را نيز سيراب مى‌كند؟


[1] شنهج‌[ از ابى جعفر و زيد بن حسن‌].

[2] شنهج‌[ به عمرو و ابى اعور و شاميانى كه با آن دو بودند ...].

[3] به آنچه پيشتر در ص 222 آمده است.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست