responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 225

من هرگز در طول روزگار، هر چند عرصه بر من تنگ آيد، از آيين نارواى پسر هند پيروى نمى‌كنم.

گلايه (و اندرزگويى) از ميان رفت و ديگر گلايه‌اى نباشد و دوستدارى بر افتاد و دوستى در ميان نماند، و هر سخن نصيحت آميز من كه در تمام اين حوادث‌[1] به عمرو و رفيقش‌[2] گفتم به هدر رفت.

هلا، زهى بر تو! اى پسر هند كه آنچه نهان بود عيان شده و چيزى (از ناجوانمرديت) پنهان نمانده است.

آيا آب را بر روى مردانى مى‌بنديد كه نيزه‌هاى باريك جانشكار به كف دارند، و شمشيرهاى بران خود را به گردن بر آورده‌اند؟ و گويى اين گروه (شما) پيش آنان‌[3] زنانند.

انتظار دارى على در كنار شما بى آب بماند و گروههاى مخالف اسلام سيراب باشند؟

او يارانش را فرا خواند و گروهى پاسخش دادند و به انبوه گرد آمدند چون جرب شتر كه به قطرانش بيالايند[4].

[پيوستن معرّى بن اقبل به على‌]

راوى گويد:

سپس آن مرد همدانى در تيرگى شب راهى شد و به على پيوست.

راوى گويد:

ياران على يك شبانه روز بى آب ماندند، و على از وضعى كه عراقيان داشتند سخت غمين شد.


[1] متن« فى حوادث كل أمرى» و در شنهج‌[ ... كل خطب‌].

[2] معاويه.

[3] متن از روى شنهج« عندهم» و در اصل به خطا[ عندكم نزد شما]( يعنى: سپاه تو در نظر مردان رزمنده آنان چون زنانى ناتوان بيش نيستند.- م.)

[4] تعبيرى است دور از ظرافت، براى تجسم كثرت ازدحام، يعنى: از هر سو به او پيوستند و چون مور و ملخ چنان اطرافش را گرفتند كه خود ناپيدا شد.- م.

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 225
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست