آب آزاد گذاريد، همانا خداوند شما را بر آنها به سبب گمراهى و
ستمشان پيروز گردانيده است[1].
(روايتى ديگر) نصر: عمر
بن سعد، از مردى، از ابى حرّه:
على گفت: اين روزى است
كه شما با حميت و مردانگى خويش در آن به پيروزى دست يافتيد.
[تشويق سكونى بر
جلوگيرى از آب]
نصر: محمد بن عبيد
اللّه، از جرجانى كه گفت:
ياران على يك شبانه روز-
كه به روز فرات ناميده شد- بى آب ماندند، و مردى از (قبيله) سكون، از مردم شام، كه
سليل بن عمرو[2] خوانده
مىشد (به شعر) گفت: اى معاويه:
اسمع اليوم ما يقول السّليل
انّ قولى قول له تأويل ...
امروز آنچه سليل گويد
بشنو زيرا گفته من سخنى است كه آن را مفهوم و دليلى باشد.
آب را از ياران على
بازدار تا آن را نچشند، و زبونمرد، خوار و زار است.
آن گروه را، همچنان كه
ايشان آن پيرمرد[3] را تشنه لب
كشتند[4] بكش كه
قصاص، كارى بس زيباست.
به حق آن ذاتى كه اشتران
را به قربانى به درگاهش مىرانند، اينك زمان كشتار ايشان فرا رسيده[5].
اگر على و يارانش بر آب
تسلط يابند شما هرگز آن را نتوانيد چشيد تا آنكه بگوييد[6]:
[1] مراد اينكه چون قطع آب از مردم، حتى از دشمن،
ستم است، شما چنان كه آن ستمگران كردند نكنيد و مانع آب بردن آنها نشويد.- م.
[2] در شنهج[ شليل بن عمرو] و در شعر نيز
همينگونه آورده است.