responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 211

[حركت زياد بن نضر و شريح بن هانى‌]

خالد بن قطن گفت:

چون على از فرات گذشت، زياد بن نضر و شريح بن هانى را كه با دوازده هزار سپاهى پيشاپيش خود به مقابله با معاويه فرستاده و دستور داده بود بى انحراف مسير، همان‌گونه كه از كوفه در آمده‌اند پيش روند، فراخواند. آنها وقتى به عنوان [پيشتازان او] از كوفه اعزام شدند، كناره فرات را در خشكى از جانب كوفه در پيش گرفتند تا به «عانات» رسيدند، در اين هنگام خبردار شدند كه على راه جزيره را در پيش گرفته است و نيز آگاه شدند كه معاويه با سپاه شام از دمشق عازم رويارويى با على شده است، پس با خود گفتند: نه، به خدا اين رأى درستى نباشد كه ما در حالى كه اين رود ميان ما و امير مؤمنان را جدا كرده است پيش رويم، و نيز مصلحت ما در آن نيست كه با تعداد نفرات اندك خود كه نيروى كمكى و پشتيبانى از آن گسيخته، با مجموع سپاه شام رويارو شويم. از اين رو به سوى عانات رفتند تا از آن نقطه رود را ميان بر كنند ولى مردم عانات جلوگيرى كردند و زورقهايشان را آن سوى رود متوقف ساختند[1] (و امكان عبور ندادند). پس آهنگ جنگ با مردم عانات كردند، ولى چون به حصار پناه گرفتند، اينان بازگشتند تا در «هيت» (از آب) گذشتند و در روستايى پايين «قرقيسيا» به لشكر على پيوستند.

چون اين پيشتازان به على پيوستند گفت: آيا بايد جلوداران سپاه [من‌] از عقب من بيايند؟! زياد و شريح نزد او آمدند و [نظرى‌] را كه اختيار كرده بودند به عرضش رساندند، گفت: درست انديشيديد و راه درستى پيموديد. چون خود از فرات عبور كرد ديگر بار آن دو را پيشاپيش به سوى معاويه گسيل داشت. هنگامى كه اينان به منطقه عمليات معاويه رسيدند ابو اعور [سلمىّ‌] با گروهى از سپاهيان‌


[1] متن« و حبسوا عندهم السّفن» و در شنهج( 1: 291)[ حبسوا عنهم السفن كشتيها را از دسترس آنها دور داشتند].

نام کتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) نویسنده : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    جلد : 1  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست