تمام شما را از سياه و سرختان[1]، در حقوق يكسان قرار داده و شما و
فرمانروا را به منزله پدر و فرزند يك ديگر نهاده كه فرمانروا چون پدر است و شما
چون فرزند او هستيد كه حتى جلوگيرى خود او تكليف پيگرد و لطمه زدن به دشمن او را
از فرزندانش ساقط نمىكند، بر شما نيز آنچه شنيديد و فرمان برديد و اجرا كرديد
واجب (شرعى) است[2]. و حق شما
بر فرمانروا آن است كه با شما انصاف ورزد و عدالت را ميان شما مراعات كند (و همه را
به يك چشم بنگرد) و غنايم شما را چندان كه كفايتتان كند برساند. پس اگر با شما
چنين كرد فرمانبردارى از او در آنچه مطابق حق است، و يارى دادن به او در روشى كه
پيش گرفته، و دفاع از حكومت الاهى بر شما واجب است زيرا شما نيروى باز دارندهاى
از جانب خدا در زمين هستيد.
عمر (بن سعد، راوى) گفت:
نيروى باز دارنده كسانى هستند كه جلو ظلم را مىگيرند:
پس ياران او و ياران دين
او باشيد، و در زمين از پس اصلاح آن فساد نكنيد زيرا خداوند مفسدان را دوست ندارد.
راوى گويد:
هنگامى كه على در نخيله
بود جنازهاى را (به مقصد گورستانى نزديك) از برابرش گذراندند.
[تحقيقى پيرامون قبر
يهودا]
نصر: عمر بن سعد گفت:
سعد بن طريف از اصبغ بن نباته، از على (عليه السلام) برايم نقل كرد كه:
در نخيله قبر بزرگى بود
كه يهوديان مردگان خود را پيرامونش به خاك مىسپردند، على گفت: مردم راجع به اين
قبر چه مىگويند؟ حسن بن على گفت: مىگويند
[1] مراد از سياه و سرخ، عرب و غير عرب است- آنچه
در صفحه 158 گذشت.
[2] عبارت پس از« چون فرزند او هستيد ...» تا
اينجا در شنهج نيامده است.