گفت: بايد اين سخن را در دل نگهداريد و آن را بر زبان نياريد
مبادا شنوندهاى آن را از شما دو تن بشنود. همانا خداوند كشته شدن را بر قومى و
مردن (در بستر) را بر قومى ديگر نوشته[1]
و مقرر داشته است، و هر كسى مرگش چنان رسد كه خداوند بر او نوشته است. پس خوشا بر
مجاهدان در راه خدا و كشتهشدگان در طريق طاعت او.
سخن هاشم بن عتبه
چون هاشم بن عتبه[2] گفتگوى
ايشان را شنيد [برخاست][3] و خدا را
سپاس و ستايش كرد و سپس گفت: اى امير مؤمنان، ما را بر سر آن قوم سنگدل بتاز،
كسانى كه كتاب خدا را پشت سر نهادند و رفتارى بر خلاف خرسندى خدا با مردم در پيش
گرفتند، حرامش را حلال شمردند و حلالش را حرام انگاشتند، و شيطان بر ايشان چيره شد[4] و وعدههاى
باطل بديشان داد و در خواب آرزوهاى بيهوده فرو بردشان تا از راه هدايت بازشان داشت
و آهنگ بدى با آنان كرد و دنيا دوستشان نمود، پس آنان بر سر دنياى خويش با همان
دلبستگى كه ما براى تحقّق وعده اخروى پروردگارمان مىجنگيم، مىجنگند. و تو اى
امير مؤمنان نزديكترين مردم، از نظر خويشاوندى، به پيامبر خدا صلى اللّه عليه، و
برترين مردم، از نظر پيشينه و تقدّم در اسلام، هستى. و آنان نيز اى امير مؤمنان در
حق تو همين را كه ما دانستهايم، مىدانند. ليكن به حكم تقدير، شقاوت و بدبختى
گريبانگيرشان گشته و هواى نفس ايشان را از راه حق منحرف كرده است و ستمكار
شدهاند.
[1] يعنى به برخى فضيلت نيل به شهادت بخشيده و
برخى را مرگ عادى نصيب فرموده است.- م.
[2] هاشم بن عتبة بن ابى وقاص كه روزهاى صفين
پرچمدار على عليه السلام بود و در آخرين روزهاى پيكار كشته شد- الاصابة، 8913 و
الاشتقاق، 96
[3] در اصل نيست و در شنهج[ ... ما قالاه اتى
عليا عليه السلام فقال: سر بنا ... چون آنچه آن دو گفته بودند شنيد، نزد على عليه
السلام آمد و گفت: ما را به راه انداز ...].
[4] در اصل[ استولاهم الشيطان] و در شنهج( 1:
282)[ ... و استهوى بهم الشيطان] و چنين پندارم كه[ استهواهم الشيطان شيطان
ايشان را به پيروى از هوى خواند] باشد.