نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 303
اطاعت على و امامان پس از او را واجب كرده است و چرا على بن
ابى طالب عليه السلام مقسم بهشت و جهنم است و چرا راه نجاتى جز در خانه ايشان نيست
و چرا دشمنان ايشان در خسارت و زيانند و در آتش دوزخ بسر ميبرند و چرا بايد ما از
آنها بيزارى جوئيم و چرا ... و چرا ..
اهل ذكرى كه خدا مردم
را بپرسش از ايشان امر فرموده ائمه هستند
1-
امام باقر عليه السلام
راجع بقول خداى عز و جل (43 سوره 16) «اگر خودتان نميدانيد از اهل ذكر بپرسيد» از
قول پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله ميفرمايد: مقصود از ذكر من هستم و امامان اهل
ذكر باشند و راجع بقول خداى عز و جل (44 سوره 43) «همانا قرآن براى تو و قوم تو
ذكر است و بزودى از آن بازخواست ميشويد» خود امام فرمود: مائيم قوم او و مائيم
بازخواستشدگان [سؤالشوندگان].
شرح
- مرحوم طبرسى در مجمع
البيان اهل ذكر را سه گونه تفسير كرده است: 1- دانشمندان باخبار امتهاى گذشته،
مؤمن باشند يا كافر 2- اهل كتاب (يهود و نصارى) و مقصود از آيه اينست كه: اى
مشركين مكه اگر شما نبوت اين پيغمبر را قبول نميكنيد، از اهل تورات و انجيل
بپرسيد، زيرا مشركين اخبارى را كه يهود و نصارى از كتابهاى خود نقل ميكردند؛ تصديق
مينمودند. 3- أهل قرآن و ائمه هدى عليهم السلام و اما راجع به آيه دوم (44 سوره
43) مرحوم طبرسى گويد: يعنى قرآنى كه بتو وحى شده، مايه شرف تو و دودمان قريش است
و مقصود از بازخواست شدن، بازخواست از شكر اين نعمت شرفست و بعضى گفتهاند: مقصود
بازخواست از مردمست نسبت باحترام قرآن و اداء حق آن كه بر مردم لازم ميباشد و
مرحوم مجلسى «ره» گويد: معنى اينست كه اى پيغمبر تو و قوم تو تا آخر الزمان، از
معنى آيات قرآن پرسش ميشويد، يعنى مردم از شما تفسير قرآن را ميپرسند و خود قرآن
مذكر (بياد آوردنده) شماست و اين معنى با خطابى كه خدا در كلمه «تسألون» ميفرمايد،
مناسبتر است- پايان كلام مجلسى ره.
ما در سابق بيان كرديم
كه از معجزات قرآن اينست كه: آيات آن بقالبى ريخته شده كه تحمل معانى متعددى را
دارد و بسا باشد كه هر كسى بمقدار فهم و استعداد خويش، معنائى از آن ميفهمد و
غالبا آن معانى مختلف، با هم منافاتى هم ندارند و همين است معنى ظهر و بطن قرآن.
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 303