نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 237
اندام با مردم شريكند در احوال و اخلاق شريك ايشان نباشند. از
جانب خداى حكيم دانا بحكمت مؤيد باشند، سپس آمدن پيغمبران در هر عصر و زمانى بسبب
دلائل و براهينى كه آوردند ثابت شود، تا زمين خدا از حجتى كه بر صدق گفتار و جواز
عدالتش نشانهاى داشته باشد، خالى نماند.
2-
منصور بن حازم گويد:
بامام صادق (ع) عرضكردم، همانا خدا برتر و بزرگوارتر از اينست كه بخلقش شناخته شود
(زيرا صفات مخلوق در او نيست و معرفت او موهبتى است از خودش و پيغمبران فقط
راهنمائى ميكنند) بلكه مخلوق بخدا شناخته شوند، (بوسيله نور وجودى كه از خدا
بمخلوق افاضه شود و آنها پديد آمدهاند [بلكه مخلوق خدا را بسبب خود او بشناسند]
يعنى بوسيله صفاتى كه خود او براى خودش بيان كرده است) فرمود: راست گفتى. عرضكردم:
كسى كه بداند براى او پروردگاريست سزاوار است كه بداند براى آن پروردگار خرسندى و
خشم است و خرسندى و خشم او جز بوسيله وحى يا فرستاده او معلوم نشود. و كسى كه بر
او وحى نازل نشود بايد كه در جستجوى پيغمبران باشد و چون ايشان را بيابد بايد
بداند كه ايشان حجت خدايند و اطاعتشان لازمست، من بمردم (اهل سنت) گفتم: آيا شما
ميدانيد كه پيغمبر حجت خدا بود در ميان خلقش؟ گفتند: آرى. گفتم: چون پيغمبر
درگذشت، حجت خدا بر خلقش كيست؟ گفتند: قرآن، من در قرآن نظر كردم و ديدم سنى و
تفويضى مذهب و زنديقى كه بآن ايمان ندارد، براى مباحثه و غلبه بر مردان در مجادله
بآن استدلال ميكنند، (و آيات قرآن را برأى و سليقه خويش بر معتقد خود تطبيق
ميكنند) پس دانستم كه قرآن بدون قيم (سرپرستى كه آن را طبق واقع و حقيقت تفسير
كند) حجت نباشد و آن قيم هر چه نسبت بقرآن گويد حق است، پس بايشان گفتم: قيم
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 237