نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 189
بوده) بساختنش مشاعر را دانسته شد كه او را مشعرى نيست (و
مشاعر آلات درك و شعور است مانند فكر و عقل و خيال) و از جوهر ساختنش دانسته شد كه
او را جوهرى نيست، و از ضد آفرينى او دانسته شد كه ضد ندارد و قرين ساختنش دليل
بىقرينى اوست، روشنى را ضد تاريكى ساخت و خشكى را ضد ترى، درشتى را ضد نرمى و
سردى را ضد گرمى، ناجورها را هماهنگ ساخت (چون روح و بدن) و هماهنگها را از هم جدا
كرد (مانند از هم پاشيدن اجزاء بدن پس از مرگ) تا جدائيشان دلالت كند بر جداكننده
و هماهنگيشان دلالت كند بر هماهنگ سازنده [زيرا هر مصنوعى را صانعى بايد و هر
معلولى را علتى شايد] و همينست معنى گفتار خداى تعالى (49 سوره 51) «از هر چيز
دوتاى جفت هم آفريديم شايد متذكر شويد» (كه آنها آفريدگارى دارند بىجفت و تركيب
خدا) بين پيش و پس جدائى انداخت (يعنى زمان را آفريد) تا دانسته شود او را پيش و
پسى نيست (اول و آخر ندارد) و تا آفريدگان بغرائز خود (بطبائع ذاتى خود يا بغرائز
نفسانى خود مانند شجاعت و سخاوت) گواهى دهند كه غريزه دهنده آنها غريزه ندارد و
بموقت بودنشان گزارش بىوقتى وقت گذارشان را دهند، ميان بعضى از آنها را با بعض
ديگر پرده افكند (چنانچه جماد و نبات و حيوان از حقيقت انسان و از حال يك ديگر
بىخبرند چون همه ظلمتند و جهل) تا دانسته شود ميان او و مخلوقى پردهئى نيست
(زيرا او صرف نور است و مخلوق تاريكى محض و بين آن دو مانعى جز ذات خود تاريكى
نيست) او پروردگار بود آنگاه كه پروريدهاى نبود و شايان پرستش بود زمانى كه
پرستيدهاى نبود، دانا بود و هنوز دانستهئى وجود نداشت، شنوا بود گاهى كك آواز
قابل شنيدنى موجود نبود.
شرح
- قسمتى از اين خطبه
شريفه را مرحوم سيد رضى با اندكى اختلاف در نهج البلاغه آورده است و دانشمندان
بزرگ شارحين نهج البلاغه و اصول كافى در بيان عبارات دقيق و پر مغزش قلمفرسائىها
كرده و كم و بيش بعجز و قصور خويش اعتراف كردهاند، نيمه اول خطبه مشتمل بر مطالبى
است كه در صفحات گذشته بطور متفرق توضيح داده شده و نيمه اخير آن در بيان اين مطلب
است كه خدا بمخلوق صفات و خصائصى داده است كه وجود آنها در مخلوق دلالت دارد بر
اينكه خدا آن صفات و خصائص را ندارد.
شارحين بزرگوار نهج
البلاغه و كافى را در بيان اين استدلال طرق مختلف و وجوه و احتمالات بسياريست كه
بيان مرحوم فيض بعد از مقايسه اصح و اوضح بنظر رسيد، آن عارف خبير گويد: بساختن
مشاعرش دانسته شد كه او را مشعرى نيست زيرا كه با ساختن آنها خداى عز و جل فهمانده
است كه آنها احتياج به آفرينندهاى
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 189