نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 185
است اگر در آن بينديشد و آن را بفهمد، زيرا اگر تمام جن و انس
جز پيغمبران همزبان شوند كه توحيد را مانند آنچه آن حضرت- پدر و مادرم فدايش-
فرموده بيان كنند نتوانند و اگر بيان آن حضرت عليه السلام نبود مردم نميدانستند
چگونه در راه توحيد قدم بردارند، مگر نظر نميكنى كه ميفرمايد: او از چيزى بود نشده
و آنچه بوده از چيزى نيافريده كه با گفته «او از چيزى بود نشده» معنى حدوث و پديد
شدن خدا را نفى كرده و نمىبينى كه چگونه بر آنچه خدا پديد آورده صفت آفريدگى و
اختراع بدون ماده و نمونه ثابت كرده است تا گفته كسانى را كه گويند هر چيزى از چيز
ديگر پديد آمده نفى كند و گفتار ثنويه (معتقدين بدو خدا) را كه معتقدند خدا چيزى
را بىماده نيافريده و بدون نقشهگيرى ايجاد نكرده باطل كند، آن حضرت با جمله «و
آنچه بوده از چيزى نيافريده» تمام ادله و اشكالات ثنويه را رد كرده، زيرا مهمتر
دليلى كه ثنويه در حدوث عالم بآن تكيه دارند اينست كه ميگويند: از اين بيرون نيست
كه خدا چيزها را يا از چيزى آفريده و يا از هيچ، از چيزى آفريدن را كه قبول نداريد
و باطل دانيد و از هيچ آفريدن هم تناقض و محالست زيرا كلمه «من» چيزى را ثابت
ميكند و كلمه «لا شىء» آن را نفى ميكند ولى امير المؤمنين عليه السلام اين كلمه
را برساترين و درستترين تعبير ادا نموده و فرموده است «آنچه بوده از چيزى
نيافريده» (و بسيار فرقست بين از هيچ آفريده و از چيزى نيافريده) «من» را كه دلالت
بر اثبات چيزى ميكند برداشته و چيزى را هم نفى كرده، زيرا آنچه را خدا آفريده و
پديد آورده از مايه و ماده نيافريده است چنان كه ثنويه گويند خدا چيزها را از
مادهاى قديم آفريده و تدبير چيزى بدون نقشهگيرى ممكن نيست، سپس اين جمله
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 185