responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 144

كه اضافه بغير ندارند و تنها بيك وجه ملاحظه شوند مانند حيوة و بقاء 2- صفاتى كه اضافه بغير دارند ولى اضافه آنها مؤخر است مانند علم و شنيدن و ديدن، مثلا معنى علم خدا اينست كه آنچه در جهان هستى پيدا مى‌شود از امور كلى و جزئى با تعيين وقت و ساعت همه را خدا ميداند و اين دانستنش هم از ازل و زمانى كه او بوده و چيز ديگر نبوده با او بوده و بلكه عين ذات او بوده و بعد از اينكه اين امور واقع شد اضافه علم بآنها پيدا مى‌شود يعنى علم بر آنها منطبق مى‌شود بدون كم و زياد و معنى عين ذات اينست كه همان چيزى كه خداست همان چيز هم علم است (علم ما غير خود ماست و عرضى است قائم بما بخلاف علم خدا) ذات خدا علم و قدرت و حيات و سمع و بصرست و همان هم عليم و قادر وحى و سميع و بصيرست و تنها مفهوم هر يك از اينها غير ديگرى است لذا امير المؤمنين فرمايد: كمال اخلاص بنده بخدا اينست كه صفاترا از او نفى كند يعنى صفات زائد بر ذات را نفى كند و آنها را عين ذات داند و قسم ديگر صفات فعل است و آن صفاتى كه بحسب مصالح خلق پديد آيد و اينها بر دو قسم است: 1- صفاتى كه اضافه محضه است و خارج از ذاتست و براى آنها معنائى غير از علم و قدرت و اراده و مشيت نيست مانند خالقيت و رازقيت و تكلم 2- صفاتى كه علاوه بر اضافه معناى ديگرى در ذات دارد ولى اضافه و مضاف اليه از آن انفكاك ندارد مانند مشيت و اراده كه هيچ گاه مشى و مراد از اين دو صفت انفكاك نيابد زيرا هر چه خدا خواهد و اراده كند فورا موجود شود پس اين دو صفت بدون متعلق آن وجود نيابند و فرق بين اين دو اينست كه اراده جزئى و مقارنست و مشيت كلى و متقدم و صفات فعل اگر اگر چه هر يك اصلى و مبدئى در ذات قديم دارند كه آن اصل صفت ذاتست و قديم صفات فعل فروعى است مترتب بر آنها مثلا خالقيت و تكلم خدا عبارت از اينست كه ذات بارى بنحويست كه (اگر چه نحو ندارد) هر چه خواهد خلق كند و با هر كه خواهد تكلم نمايد ميتواند اما از نظر اينكه جهت ثبات و قدم در صفات مانند علم و قدرت دلالتش بر مجد و كمال از جهت تجدد و حدوث بيشتر و ظاهرتر است زيرا تخلف و تأخر متعلقات اين صفات از آنها زيانى بكمال آنها نزند، از اين نظر اينها را صفت ذات گفتند بخلاف مثل ارادة و مشيت كه جهت تجدد و حدوث در آنها دلالتش بر عزت و جلال ذات ربوبى بيشتر است از اين جهت كه متعلقات آنها از آنها تخلف پيدا نكند لذا آنها را صفت فعل دانستند چون كه خطاب شارع با جمهور و توده مردم است.

2-

امام باقر عليه السلام فرمود: خداى عز و جل بود و چيزى با او نبود و هميشه عالم بود بآنچه پديد مى‌آيد و علم او بآن پيش از بودنش مانند علم اوست بآن بعد از بودنش (مثلا هيچ كس نميداند فردا چه پيش مى‌آيد،

نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد    جلد : 1  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست