نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 119
3-
مردى خدمت امام باقر (ع)
آمد و عرضكرد: بمن بگو پروردگارت از كى بوده؟ فرمود:
واى بر تو، بچيزى كه در
زمانى نبوده گويند، از كى بوده، همانا پروردگار من تبارك و تعالى هميشه بوده و
زنده است بدون چگونگى، براى او بود شد نيست (جمله «بود شد» نسبت بخدا غلط است زيرا
اين جمله را بكسى گويند كه نباشد و سپس پيدا شود) و بودنش را چگونه بودن نباشد،
(زيرا او وجود بحت بسيط است و هيچ گونه تركيبى ندارد تا چگونگى داشته باشد) مكانى
ندارد، در چيزى نيست و بر چيزى قرار ندارد، و براى منزلت خود مكانى پديد نياورده،
پس از آنكه چيزها را آفريد نيرومند نگشت و پيش از آنكه چيزى آفريند ناتوان نبود،
پيش از آنكه چيزى پديد آورد ترسان نبود، بآنچه در لفظ آيد و بخاطر گذرد مانند
نيست، پيش از آفريدنش هم از سلطنت جدا نبود و پس از رفتن آفريدگان نيز از آن جدا
نباشد هميشه زنده است بدون زندگى جداى از ذاتش، پيش از آنكه چيزى آفريند پادشاه
توانا بود و پس از ايجاد جهان هستى پادشاه مقتدر است، براى او چگونگى و مكان و حدى
نيست و بوسيله شباهت بچيزى شناخته نشود، هر چه بماند پير نگردد، او از چيزى نترسد
بلكه تمام چيزها از ترس او قالب تهى كنند، زنده است بدون زندگى پديد آمده و بود
قابل وصفى و چگونگى محدودى و مكانى كه در آن ايستد و مكانى كه مجاور چيزى باشد،
بلكه زندهايست (كه بآثار قدرت و زندگى) شناخته شده و پادشاهى است كه هميشه قدرت و
پادشاهى دارد، آنچه را خواست بمحض آنكه خواست بمشيت خود پديد آورد، نه محدود است و
نه داراى اجزاء و فانى نگردد، او سرآغاز هستى است بدون كيفيت (هر چيز كه آغاز چيز
ديگر باشد براى او كيفيتى از آن حاصل شود جز آغاز بودن خداوند) و انجام هستى است
بدون مكان (مؤخر بودن هر چيز واقع شدن
نام کتاب : ترجمه اصول کافي شيخ کليني نویسنده : مصطفوى، سيد جواد جلد : 1 صفحه : 119