دوره اعتزال روحانيت از نقش خلاق سياست را
از بين برد. آمد و گفت:
روحانى بايد اسلام را بيان كند، اسلام را تبليغ كند، به مردم خدمت
كند، در متن جامعه بماند، موعظه كند، با نحرافات مبارزه كند ولى مطلب به اينجا
تمام نمىشود، روحانى بايد پيشتاز و پيشگام در مبارزات سياسى گسترده، نيرومند،
همراه با زد و خورد و كشته شدن و كشتن باشد تا يك روحانى تمام عيار باشد. علىوار،
حسين گونه، پيامبروار باشد. مگر نه اينكه روحانى مىگويد من جانشين پيامبرم؟ مگر
نه اينكه مىگويد من نايب امام زمان سلام الله عليه هستم؟ پس چگونه مىتواند خود
را از مسئوليتهاى سنگين سياسى و مبارزاتى بركنار بداند؟ روحانى بايد مرد سياست و
مبارزه نيز باشد. آن شخصيت والايى كه توانست اين نقطه عطف تاريخى را براى تكامل
نقش روحانيت در جامعه ايفا كند، امام بود.
چه شد كه در سالهاى، 1356 و 1357 روحانيت نقشش در جامعه اوج گرفت؟
جايش در جامعه بسى بازتر شد؟ چه شد؟ آن هم نه به صورت يك گروه معدود، عده زيادى از
روحانيون از مسجد به راهپيمائىها آمدند. مسجدها جاى تداركات مبارزهها شد،
پلاكاردها را همان جا مىنوشتند، مردم را همان جا جمع مىكردند، شعارها را همان جا
ياد مىدادند. ترجيعبندهاى راهپيمايىها كجا تنظيم مىشد؟ در همان مساجد. مسجد
جايگاه اصيل خودش را بازيافت و تكميل كرد. تا وقتى كه در مبارزه پيروز شد. اكنون
سئوال اين است كه روحانيت امروز بايد چه نقشى داشته باشد؟ آنچه به عنوان پاسخ
مىتوانم خدمتتان عرض كنم اين