به خاطر آن بود كه در سال 1347، درسهاى
«ولايت فقيه» ايشان در نجف شروع شده بود و 48 نوار از آن درسها نيز به ايران آمده
بود). ايشان گفتند: درست يادم نيست كه از چه تاريخى مسألهى حكومت برايمان مطرح
شد؛ اما از اول به فكر بوديم ببينيم چه چيزى تكليف ماست، به همان عمل كنيم؛ و آنچه
كه پيش آمد، به خواست خداوند متعال بود.[1]
2. تعريف ولايت فقيه
اصل مفهوم رهبرى فقيه و حاكميت دينشناسان فقيه يعنى چه؟ «فقيه» يعنى
كسى كه دين را مىشناسد؛ راهى را كه دين براى مردم ترسيم كرده است تا بتوانند
سعادت و خوشبختى و آزادى و خوشى دنيا و آخرت را به دست بياورند، او را مىشناسد و
در مقابل مردم مىگذارد؛ فقيه يعنى اين. حاكميت يك چنين انسانى، يك منطق عقلانى
پشت سرش هست؛ يك استدلال محكم دارد. حاكميت چنين انسانى كه حاكميت يك نظامى يا،
حاكميت يك سرمايهدار، يا حاكميت يك سياستمدار حزبىِ حرفهاى، چنين استدلالى را با
خودش ندارد.[2] آنى كه در
قانون اساسى و در كلمات امام و در عرف انقلاب مطرح است به عنوان حكومت و براى
ولايت فقيه، يك حرف كاملًا نو است در دنيا. حالا تعبير «ولايت فقيه» يك تعبير عربى
و آخوندى و طلبگى و كتابى است؛ يك ذرهيى ممكن است بعضىها بگويند: آقا اين! در
حالى كه نه؛ اين مفهوم، يك مفهوم بسيار نو و جديد [است]. اين معنايش اين است كه
ما در رأس حكومت، كسى را قرار بدهيم كه مىدانيم تخلّف نخواهد كرد؛ اين خيلى چيز
مهمى است. شما الان مىبينيد، دنيا گرفتارىهايش در اين رؤسا از كجاست. ما
مىخواهيم كسى را بگذاريم كه مىدانيم تخلّف نمىكند. حالا ممكن است ما
[1] - سخنرانى رهبر معظم انقلاب در مراسم بيعت مدرسان،
فضلا و طلاب حوزهى علميهى مشهد، به همراه نمايندهى ولىفقيه در خراسان و توليت
آستان قدس رضوى 20/ 4/ 1368
[2] - بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مهمانان
خارجى دهه فجر و اقشار مختلف مردم روز نيمه شعبان 18/ 11/ 1371