ولايت فقيه نشان مىدهد كه از نظر او اين
قضيه جزو واضحات است؛ البته نه در باب ولايت بر صغار، بلكه در باب جهاد و ابواب
مهم ديگر كه نشان مىدهد ايشان دايرهى ولايت را با همان توسعه مىبيند و اين
مسأله را جزو واضحات فقه اسلامى مىداند. مرحوم «نراقى» و امثال او در اين خصوص
تصريح و بحث كردند و من نمىخواهم اينها را عرض كنم؛ آنهايى را كه بحث نكردند، عرض
مىكنم. غرض؛ اين فكر پايهى محكمى دارد و امام اين را مطرح كردند.[1] در سال7431 ، امام در نجف- مركز
فقاهت- فكر «ولايت فقيه» را با اتكاء به مايههاى محكم فقهى از آب درآورد. البته
«ولايت فقيه» جزو مسلمات فقه شيعه است. اينكه حالا بعضى نيمهسوادها مىگويند
امام «ولايت فقيه» را ابتكار كرد و ديگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از
بىاطلاعى است. كسىكه با كلمات فقها آشناست، مىداند كه مسألهى «ولايت فقيه» جزو
مسائل روشن و واضح در فقه شيعه است. كارى كه امام كرد اين بود كه توانست اين فكر
را با توجه به آفاق جديد و عظيمى كه دنياى امروز و سياستهاى امروز و مكتبهاى امروز
دارند، مدون كند و آن را ريشهدار و مستحكم و مستدل و باكيفيت سازد؛ يعنى به شكلى
درآورد كه براى هر انسان صاحب نظرى كه با مسائل سياسى روز و مكاتب سياسى روز هم
آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد.[2] ما
مبارزهى خود را براى اسلام و خدا شروع كرديم و قصد قدرتطلبى و قبضه كردن حكومت
را هم نداشتيم. چندين بار از امام عزيزمان) اعلىالله كلمته (پرسيده بودم كه شما
از چه زمانى به فكر ايجاد حكومت اسلامى افتاديد، و آيا قبل از آن چنين تصميمى
داشتيد؟) اين پرسش
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاى هيأت
علمى كنگرهى امام خمينى( ره) 4/ 11/ 1378
[2] - بيانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نماز جمعهى
تهران 14/ 3/ 1378