از لحاظ فكرى، از لحاظ مادى، از لحاظ شناخت حق و حقيقت ضعيفتر از ديگران وجود دارد كه اگر هست همه بكوشند تا او را هدايت كنند، همه سعى كنند تا اينكه او را براه راست بكشانند خلاصه يك خانواده با اعضاء و افرادى صد در صد صميمى. اين هم يك جلوه ديگر از جلوه هاى ولايت است كه جامعه اسلامى آن را داراست.

لزوم ولىّ در جامعه مسلمان‌

جلوه ديگر از جلوه هاى ولايت كه بسيار مهم و از همه مهمتر است و ضامن بقاء ولايت به معناى اول و دوم هم همين است، اين است كه جامعه يك مركز فرماندهى مقتدرى در درون خود داشته باشد چون جامعه اسلامى حكم يك پيكر واحدى را بايد داشته باشد كه هم در داخل با يكديگر متجاذب و متماسك باشند و هم در خارج مثل يك مشت واحد، و يك تن واحد، در مقابل جبهه هاى خارجى عمل كنند و اين وحدت بدون تمركز نيروى اداره كنند ممكن نيست و چنانچه بر هر گوشه اى از گوشه هاى جامعه اسلامى يك عاملى، يك قدرتى، يك قطبى حكومت بكند، اعضاى اين پيكر از يكديگر جدا مى شوند، در يك راه حركت نميكنند عيناً مثل اين مى شود كه ارگانيسم اعصاب اداره كننده انسان، دو دستگاه فرماندهى داشته باشد يكى مال طرف راست و يكى مال طرف چپ. در اين صورت براى انجام يك عمل واحد قسمتهاى چپ و راست باهم، هم آهنگى نخواهند داشت و مثلًا براى بلند كردن يك وزنه در حاليكه دست راست آماده است كه اين بار را بردارد دست چپ بكلى تبديل به يك مشت بسته مى شود و بهيچ وجه حاضر نيست كه بار را بردار اينست كه اگر سلسله اعصاب انسان از دو مركز فرماندهى فرمان بگيرد وضع بدن مختل مى شود و به هنگام انجام عمل و يا دفع دشمن وضع مسخره اى بخود مى گيرد و از عهده دفع شر دشمن بر نخواهد آمد.