نام کتاب : نظام سياسى اسلام نویسنده : نصرتى، على اصغر جلد : 1 صفحه : 144
اللّه ولّى الذين امنوا يخرجهم من
الظلمات الى النور و الذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات[1]؛
خداوند ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند، آنها را از تاريكى به سوى نور
مىبرد و آنان كه كافر شدند، سرپرستانى طاغوتى بر آنها حكم مىرانند كه آنان را از
نور خارج ساخته، به سمت تاريكى مىبرند.
اين آيه بدين معنا است كه:
«اگر از ولايت الله خارج شوى، هيچ چاره ندارى كه تحت ولايت طاغوت
بروى و اگر بخواهى وارد ولايت الله شوى، بايستى قبلا از ولايت طاغوت خارج شوى
يعنى، نه دو ولايت بر توست هم طاغوت هم الله و نه ممكن است كه هيچكدام نباشد؛ يعنى
هم مانعة الجمع است و هم مانعة الخلو است».[2]
از روايات نيز اين معنا استفاده مىشود كه دو نوع حكومت بيشتر نيست:
1. امير المؤمنين على عليه السّلام در ردّ كلام خوارج كه مدعى نفى
حكومت بودند و فرياد (ان الحكم الّه للّه) سر مىدادند، فرمودند:
«هؤلاء يقولون لا امرة الا للّه و انه لابد للناس من امير برّ او
فاجر[3]»؛ اينها
مىگويند امارت فقط براى خدا است؛ درحالىكه مردم ناچارند، اميرى و حاكمى داشته
باشند، نيكوكار يا بدكار.
از كلام آن حضرت نكاتى را مىتوان استنباط نمود:
اولا: حكومت و جود حاكم ضرورى است؛ استنباط نمود:
ثانيا: حضرت درصدد بيان ضرورت حكومت است، نه مشروعيت بخشيدن به حكومت
فاجر.
ثالثا: اگر حكومت صالح و شخص صالح و امين، پذيرفته نشود، به ناچار
حكومت جور و ستم مورد قبول واقع شده است.
2. امام صادق عليه السّلام مىفرمايد:
«نحن اصل كل خير و من فروعنا كل برّ، فمن البرّ: التوحيد، و الصلاة و
الصيام، و كظم