نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين جلد : 1 صفحه : 195
... و بدين ترتيب است كه دولت حتى يك مارك،
بىجهت خرج تحصيل كسى نمىكند!
اين بچهها بعداً بزرگ مىشوند. بر اساس استعداد خود و درسى كه
خواندهاند، شغلى انتخاب مىكنند و در كنار شغلشان، يك «هوبى»-
سرگرمى و تفنن-
معين دارند. گاوچرانى، باغبانى، پرورش حيوانات، تعمير وسايل برقى،
طراحى، نقاشى و ...
آنها از اين «هوبى» فقط براى تفريح استفاده نمىكنند. اگر بخواهند
گاهى از آنها درآمدى نيز به دست مىآورند.
***
وقتى خانم روته به خانه شاگردش زهرا مىآيد
و فيلم «باشو، غريبه كوچك» را با زيرنويس آلمانى تماشا مىكند، به پهناى صورت اشك
مىريزد. او وقتى ناهيد را مىبيند كه خودش و بچههايش با فقر و ندارى دست و پنجه
نرم مىكنند، اما با اين وجود، تكه نان خويش و ظرف برنج خود را به ميهمان غريبشان
«باشو» مىدهند، چشمههاى عاطفهاش مىجوشند.
او مىداند شاگردى كه تربيت كرده، هر چند در تخصص و فنآورى-
آن هم در رشته خاص خويش-
ماهر و قوى است، اما از اين احساس و عاطفه انسان شرقى تهى است. براى
او حكايت توقف آدمها در مقابل صندوق كميته امداد و كمك به همنوعى كه او را
نمىشناسند، حكايتى زيبا و فراموش نشدنى است ...
برگرديم به خودمان؛
اينكه ما آدمهاى شرقى، با الهام از دينى سراسر مهر و عاطفه، حامل
اين پيامهاى انسانى هستيم قبول؛
اما در مدارسى دو شيفت، با معلمانى چندشغله و پردغدغه و نظام
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين جلد : 1 صفحه : 195