نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 254
1. سلطنتى مطلقه: در گذشته رژيمهاى سلطنتى،
استبدادى و مطلقه بودند و تمام اختيارات حكومت در دست پادشاه متمركز بود. در اين
كشورها پادشاه قواى مقننه، مجريه و قضاييه و به عبارت ديگر، تمام قدرت را در دست
دارد. در زمان حاضر رژيمهاى حاكم بر كشورهايى همچون عربستان سعودى، قطر و عمان
سلطنت مطلقه است.
2. سلطنتى مشروطه: اكثر رژيمهاى سلطنتى، مشروطه و پارلمانى هستند.
در اين رژيمها قدرت ميان پادشاه و پارلمان تقسيم مىگردد. از آنجا كه پارلمان
نماينده افكار عمومى جامعه است، پادشاه ملزم به پذيرش اراده پارلمان است. «محدوديت
شاه به وسيله مجالس مقتننه، عنوان سلطنت مشروطه يافته است. در سلطنت مشروطه مجلس
قانون وضع مىكند، بودجه كشور را تنظيم مىكند و بر اعمال وزرا نظارت دارد. شاه در
قوه مقننه مشاركت دارد؛ لوايح قانونى را به مجلس تقديم مىكند؛ مصوبات مجلس را
توشيح مىكند؛ حق تعطيل و انحلال مجلس را دارد؛ رئيس قوه مجريه است؛ عزل و نصب
وزرا تحت قيودى با اوست؛ حق اعلان جنگ و صلح را دارد؛ احكام محاكم به نام او صادر
مىشود.»[1] گفتنى است
مشروطه بودن گرچه به عنوان قيدى براى رژيمهاى سلطنتى به كار مىرود، اما چون به
معناى حكومت مقيّد به قانون است، اختصاصى به آن ندارد، به عبارت ديگر، همه
حكومتهاى جمهورى، مشروطهاند «حكومت مشروطه[2]
و مشروطيت[3]، رژيم
سياسى يا حكومتى است كه دامنه كاربرد قدرت در آن محدود به حدود قانونى است و به
همين دليل در برابر مفهوم حكومت استبدادى و ديكتاتورى قرار دارد؛ به عبارت ديگر،
حكومت مشروطه برابر با «حكومت قانون» يا
[1] - سيد جلال الدين مدنى، مبانى و كليات علوم سياسى،
ج 1، ص 339.