نام کتاب : مبانى حكومت اسلامي نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 208
به مقام اثبات* و استناد به روايات نخواهد
رسيد[1] و اگر
ظاهر برخى از روايات هم گوياى نصب ولايت باشد بايد آن ظاهر را به اهليت و صلاحيت
ولايت توجيه نمود، نه به فعليت ولايت فقيهان؛ فعليت ولايت، تنها با رضايت و انتخاب
مردم محقق مىشود.[2] 4. در
دلالت مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابو خديجه بر نصب ولايت فقها، امكان مناقشه و
خدشه وجود دارد و مىتوان گفت: اين دو روابط فقط بر نصب فقيهان بر قضاوت، دلالت
دارند.[3] 5. ادله
فراوانى بر صحت «انتخاب فقيه» از سوى امت وجود دارد و قبل از انتخاب، تنها صلاحيت
و شأنيت فقيه براى ولايت ثابت است.[4] 6. شرايط
حاكم اسلامى در عصر غيبت عبارتند از: عقل وافى، اسلام و ايمان، عدالت، فقاهت (علم
به موازين و مقررات اسلام)، كاردانى و قدرت، مرد بودن، حلالزادگى و اجتناب از بخل
و حرص و آزمندى.
دلايل عقلى و نقلى بر لزوم اين شرايط قائم شده است و هر كس داراى
شرايط ياد شده باشد از وى به «فقيه جامع شرايط» تعبير مىگردد.[5]
7. درصورتىكه كسى با اين شرايط يافت نشود، از آنجا كه تعطيل حكومت جايز نيست
رعايت شرايط در حدّ الامكان (الأهم فالأهم) واجب است. عقل، اسلام، كاردانى و عدالت
از مهمترين شرايط مىباشند.[6]
[3] - همان، ص 450 و 455. در آخرين نتيجهگيرى ايشان از
بررسى روايات ياد شده، نوعى بازگشت به انتصاب وجود دارد، وى مىنويسد:« اگر
پذيرفتهايم كه منصب قضاوت بدون نصب باطل و غير نافذ است به طريق اولى منصب ولايت
بدون نصب نافذ نخواهد بود.»