نام کتاب : قلمرو دل نویسنده : محدثى، جواد جلد : 1 صفحه : 140
«زراعت در دشت مىرويد، نه در صخره و سنگ
خارا. حكمت نيز در قلب متواضع آباد مىشود، نه در دل متكبر و سركش.
فروتنى كن و بشنو ز من نصيحت و پندى
كه شاخههاى فتاده، هميشه ميوه دهند
وجود كبر و غرور در دل و در سر، زمين جان را به شوره زار تبديل
مىكند و «زمين شوره، سنبل بر نيارد!»
بهارى شدن و جلو افتادن از طبيعت در رويش و بالندگى، ممكن است، به
شرط آنكه «فنون باغبانى» و روش «زراعت وجود» را بياموزيم و به كار بنديم.
نيز فراموشمان نشود كه «بهار عمر» هم خزانى در پى دارد.
پس، از دنيا بايد «استفاده ابزارى» كرد، تا ما را به آن سوى پل، يعنى
به آخرت برساند.
بهره ورى از دنيا و مواهب آن، براى پاك شدن جان و انباشته شدنِ سيلوى
آخرت از صالحات است و چه زيباست سروده صائب تبريزى:
آن قدر باتن مدارا كن كه جان صافى شود
گندمت را پاك كردى، پاى بر غربال زن
هميشه پيك خزان، آهنگ كوچ بيخ گوش دلباختگان بهار مىنوازد، تا باور
كنند كه «گل همين پنج روز و شش باشد!» و به فكر آباد كردن مزرعه آخرت و سراى
ماندگار باشند، نه جلا دادن و برق انداختن به چهره عجوزه دنيا كه بسى بى وفاست.
درباره عمر و زندگى هم مىتوان تمثيلى از «چهار فصل» يافت.
اگر جوانى، بهار زندگى باشد، پاييز و زمستانى هم در پيش است.
آخرت، فصلى است بلند مدت كه كشاورزان زندگى و بذر افشانان
نام کتاب : قلمرو دل نویسنده : محدثى، جواد جلد : 1 صفحه : 140