فمينيسم به برابرى، علاقهاى نداشت، بلكه
بدان معنا بود كه زنان به فمينيسم علاقهاى نداشتند.
اما دهه پنجاه بيشتر دوره حرف بود تا عمل و اين دهه حتى به زنان
كارگر- چه برسد به زنان عادى- تقريباً هيچ تشويق رسمى ارائه نداد. بنابراين
فمينيسم بهعنوان روشى براى زندگى بهتر، براى اكثر زنان، نفع شخصى چندانى نداشت.
دهه شصت
دهه شصت، داستان ديگرى بود. اين دهه ننگين روابط جنسى، مواد مخدر و
رقص راك اند رول (نوعى رقص آمريكايى) دههاى بود كه در آن، زنان به «آگاهى انگيزى»
دست يافتند.
گروههايى بهوجود آمدند كه در آنها براى اولين بار «ارتباط ميان
جنسيت و سياست» ايجاد شد. اين گروهها مرتباً با هم ملاقات مىكردند تا اثرات برترى
مردان بر زندگى خصوصى و عمومى زنان را مورد بحث قرار دهند و اين باعث فوران عظيم
احساسات نسبت به نحوه استفاده جنسى از زنان شد. اين دهه، دههاى است كه در آن زنان
براى اولينبار مبارزه جدّى و آشكار با نقش اجتماعى- خانوادگى خود و روشهاى
برخورد آن با نيازهاى فردى، را شروع كردند.
تنش ميان عرصههاى خصوصى و عمومى زندگى هشت ميليون زن آمريكايى،
آنقدر شديد بود كه منبع نگرانى ملى شد. اما نگرانى فمينيسم در