جامعهمعاصر ارزش چندانى نداده است.
فمينيستها همانطور كه در بالا توضيح داده شد، براى انواع اعتبارات سياسى با صداى
بلند استدلال كردهاند بدون اينكه بپرسند آيا چنين چيزهايى حتى خواسته زنان هست يا
خير؟ فمينيسم هيچگاه در مورد هيچ چيز ساكت نمانده است- بردگى، حق رأى، آموزش، سقط
جنين و حتى جنگهاى گذشته- پس چرا حالا ساكت مانده است؟
فمينيسم زنده است
با توجه به فصلهاى فوق، پس پاسخ دانشجويان من آن اندازه كه در ابتدا
به نظر مىرسيد، گستاخانه نيست. جوانان بهخاطر هر يك (يا همه) دلايلى كه در بالا
عنوان شد، فمينيسم را رها كردهاند.
اميد من اين است كه خوانندگان قادر باشند حقايقى را كه در اين متن
افشا شد، براى شناخت بهتر دلايلى كه فمينيسم- تئورىهاى آن، خطمشىهاى سياسى و
انديشه كلى- ديگر نبايد پذيرفته يا حفظ شود، بهكار ببرند. فمينيسم اگر واقعاً
نمرده است پس نظريههاى آن بايد از فرهنگ ما كنار برود و به خاطر استفاده نادرست
از برابرى، افشا شود.