نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 93
در اينجا از نقد نظريات و برداشتهاى هگل
صرفنظر مىكنيم، و با فرض اينكه همه قضاوتهاى او نسبت به آيين مسيحيّت، منطبق
با واقعيت بوده و دقيقا از عملكرد كليسا در دوران اقتدار و سلطه سياسىاش حكايت
دارد، به مقايسه اين برداشت از حكومت دينى، با تصويرى كه اسلام از حكومت دينى
ارائه مىدهد، مىپردازيم تا روشن شود كه آيا در الگوى اسلامى از حكومت، جايى براى
چنين نگرانىهايى براى امثال هگل وجود دارد؟ و آيا در متن قوانين اسلامى، براى
چنين مسائلى طرحى ارائه و راهحلّى مطرح شده است؟
اسلام و گرايشهاى اجتماعى
یکى از نگرانىهاى هگل اين است كه توصيههاى مذهبى، جنبه
اخلاقى و فردى دراد و قابل تحقق در سطح جامعه و در قالب قانون نيست. اين اظهار نظر
درباره اسلام نمىتواند منطبق با واقعيتها باشد؛ زيرا در دستورهاى اسلامى، اهتمام
خاصى به مصالح اجتماعى وجود دارد و همانگونه كه در آينده توضيح خواهيم داد بخش
وسيعى از محتواى اسلام و قوانين اجتماعى تشكيل مىدهد.
بهعلاوه، روح جمعگرايى و توجه به ارزشهاى اجتماعى در همه بخشهاى
اسلام به خوبى ديده مىشود؛ مثلا فرد نكتهسنجى از حضرت على عليه السّلام مىپرسد
كه «العدل افضل ام الجود؟» عدالت باارزشتر است
يا بخشندگى؟ از نظر معيارهاى اخلاقى و فردى، روشن است كه جود بيش از عدالت، نشانه
كمال نفس و پرواز روح است؛ زيرا عدالت، رعايت حقوق ديگران و عدم تعدى به حقوق
آنها است؛ ولى جود، فداكارى و از حقوق خود به نفع ديگران دست شستن است.
ولى حضرت على عليه السّلام بهعكس جواب دادند و عدل را به دو دليل
بالاتر از جود دانستند، و در پاسخ دوم خود فرمودند: